سال هفتم، شماره اول، پياپي 13، بهار و تابستان 1394
* سيديحيي موسوي/كارشناس ارشد علوم سياسي جامعه المصطفي العالميه Yahyamosavi58@Yahoo.com
محسن رضواني/استاديار گروه علوم سياسي، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني Rezvani151@Yahoo.com
دريافت: 20/01/1394 ـ پذيرش: 24/05/1394
چكيده
ابن باجه و ابن طفيل با ايستار فردگرايانه، از سنت و گفتمان غالب فلسفة سياسي كه مبتني بر «اصالت اجتماع» است، فاصله گرفتند و نيك بختي انسان را نه در «زندگي اجتماعي»، بلكه در «زندگي فردي» مي دانند. فردگرايي آنها مبتني بر خوداتكايي و بي نيازي از سامان سياسي و اجتماعي است. آنها بر اين باورند كه انسان مي تواند به دور از سامان سياسي و تربيت مدني، زندگي فردي داشته و با تكيه بر عقل و ادراكات عقلي، به سعادت و نيك بختي دست يابد. اين مقاله، با نگرش تفصيلي به شرايط اجتماع فاضله و غير فاضله و تفكيك فردگرايي ذاتي و عرضي، به بررسي و تحليل ماهيت فردگرايي اين دو فيلسوف سياسي اسلامي مي پردازد.
كليدواژه ها: اصالت فرد، نيك بختي، ابن باجه، ابن طفيل، فلسفه سياسي.