سال هفتم، شماره دوم، پياپي 14، بهار و تابستان 1395
نصرالله خليلي تيرتاشي/ استاديار دانشگاه آزاد اسلامي نراق h-khalili@iau-naragh.ac.ir
دريافت: 30/01/1395 ـ پذيرش: 11/06/1395
يکي از مباحث بنيادين در سياستگذاري هاي اقتصادي تعيين نيازهايي است که بايد برآورده شود. يکي از عوامل مؤثر در تعيين اين نيازها و رتبه بندي ـ آنها، تبيين منشأ نيازهاي انسان است. مقاله حاضر با روش تحليل نظري و تحليل متن و محتواي منابع نقلي و ديني به بررسي اين موضوع مي پردازد. سؤالي که در اينجا مطرح مي شود اين است که آيا همه تمايلات انسان، نياز وي محسوب مي شود و بايد براي تأمين آن ها منابع کمياب اختصاص يابند يا درصدي از آن ها، نياز کاذب و توهمي بوده و اصل و اساسي در وجود انسان ندارد؟ براي تفکيک نيازهاي حقيقي از کاذب چاره اي جز توجه به منشاء نيازهاي انسان نيست. بنا به فرضيه مقاله، منشاء نيازهاي حقيقي انسان، استعدادهاي ذاتي او است که خداوند در بدو خلقت در سرشت وي قرار داده و منشاء نيازهاي کاذب تمايلات مديريت نشده وي است. يافته هاي مقاله تفکيک نيازهاي حقيقي و کاذب بر مبناي استعدادهاي ذاتي انسان را تاييد مي نمايد. تفکيک مزبور مي تواند به بهبود نظريه ها و سياست هاي اقتصاد اسلامي کمک نمايد.
کليدواژه ها: اقتصاد اسلامي، نيازهاي اقتصادي، نياز حقيقي، نياز کاذب، حرکت استکمالي.
طبقه بنديJEL: D78، I39، P4.