* محمدتقي گيلک حکيمآبادي/ دانشيار گروه علوم اقتصادی، دانشگاه مازندران mgilak@umz.ac.ir
عليرضا پورفرج/ دانشيار گروه علوم اقتصادی، دانشگاه مازندران pourfaraj@yahoo.com
محمد مبيني سوچلمايي/ دانشجوي دکتري علوم اقتصادی، دانشگاه مازندران sabermo67@yahoo.com
دريافت: 22/11/1398 ـ پذيرش: 04/04/1399
چکيده
عميق شدن کسري بودجه در برخي کشورهاي غربي، زنگ خطر را براي زوال اقتصادي اين کشورها، به طور خاص و سيطره سياسي آنها به طور عام به صدا درآورده است. در واقع، اين همان چيزي است که چندين بار توسط مقام معظم رهبري، بهعنوان نشانه افول تمدن غرب مطرح شده است. اين مقاله به دنبال نشان دادن بنيانهاي نظري اين استناد از منظر علم اقتصاد و فلسفه سياسي است. براي اين کار، ما نظريه عدالت رالز را به مثابه موجهترين و بالغترين بنيان فلسفي، براي جوامع ليبرال دموکراتيک محور بحث قرار داديم. نظريه عدالت رالز را ميتوان بدون اغراق احياگر بحثهاي فلسفه سياسي در قرن بيستم دانست؛ نظريهاي كه مهمترين دستاورد آن طراحي ساختار بنيادين براي جامعه است. اين مقاله، با روش کتابخانهاي و توصيفي و با رويکرد تحليلي، ابتداء نظريه عدالت رالز را بررسي و از آن، موجهترين چهره ليبرال دموکراسي را در غالب ساختار بنيادين عادلانه ترسيم ميكند. يافتههاي پژوهش حاكي از آن است كه پديده كسري بودجه، عاملي است كه سرانجام، سلطة نظام ليبرال دموكراسي را شكسته و بهمرور، اين جوامع را از طريق سازوكار كاهش سرمايه و ابر تورم، از بين خواهند برد.
كليدواژهها: وضعيت نخستين، پرده جهل، ساختار بنيادين، ليبراليسم سياسي.
طبقهبندي JEL: H61, P24.