تحلیل تطبیقی مبانی معرفت‌شناختی مالی کلاسیک و مالی رفتاری

حمید حسن‌پور / دانشجوی دکتری اقتصادمالی، دانشگاه اصفهان  



* محمد واعظ برزانی / دانشیار دانشکده علوم اداری و اقتصادی، دانشگاه اصفهان    vaez@ase.ui.ac.ir

عبدالحمید معرفی محمدی / استادیار دانشکده علوم اداری و اقتصادی، دانشگاه اصفهان    a.h.mohammadi@ase.ui.ac.ir

سیدمهدی امامی جمعه / دانشیار دانشکده ادبیات گروه معارف اهل بیت، دانشگاه اصفهان    n.amam@ltr.ui.ac.ir

دريافت: 23/01/1399 ـ پذيرش: 20/06/1399



چکيده:

هدف اصلی مقاله، پاسخ به این پرسش است که دانش مالی کلاسیک و دانش مالی رفتاری، به‌عنوان دو پارادایم رقیب درون اقتصاد مالی، در مواجهه با مسئله صدق چه رویکردی دارند؟ بر اساس نتايج اين تحقيق، معرفت‌شناسي اين دو پارادايم با غفلت از چيستي معرفت، به توجيه معرفتي فرو كاسته شده است. اين غفلت، موجب شده است كه مسئله صدق در دانش اقتصاد مالي، غيرقابل حل گردد. اقتصاد مالي كلاسيك در فهم انسان به‌عنوان موضوع دانش اقتصاد مالي، با تکیه‌بر عقل انساني،‌ تبييني غيردقيق از «انسان اقتصادي»، به‌عنوان موضوع علم اقتصاد مالي ارائه داده است. به همين دليل، با غفلت از چيستي معرفت، رويكرد درون گراي انسجام گرايي را در توجيه معرفت به‌کاربرده است كه منجر به نسبيت در صدق می‌شود. اقتصاد مالي رفتاري نيز اگرچه مجموعه باورهاي منسجم مالي كلاسيك را موردتردید قرار داده است، اما در اين پارادايم نيز به دليل رويكرد برون گراي وثاقت گرايي در توجيه، صدق تابع مشاهده و تجربه قرار دارد. برای حل مسئله صدق، لازم است یک چارچوب فلسفی درون گروانه کل‌نگر، جایگزین چارچوب فلسفی فعلی گردد كه در گام اول، تبييني صحيح از انسان و ماهيت كنش اقتصادي وي ارائه دهد و با اثبات باورهاي پايه، در خصوص ماهيت انسان اقتصادي و با رويكرد مبناگرايانه در توجيه، به گزاره‌های صادق در خصوص شاخت رفتار سرمایه‌گذار دست يابد.

کلیدواژه‌ها: فلسفه اقتصاد، معرفت‌شناسی، مالی کلاسیک، مالی رفتاری، انسجام گرايي، وثاقت گرايي