سال نهم، شماره چهارم، تابستان 1391، 157ـ194
ناصر باهنر*
سيدحسين شرف الدين**
چكيده
يكى از نيازهاى بنيادى و ديرپاى انسان كه همواره به گونه هاى متفاوت و متناسب با درك و تقاضاى فردى و جمعى و امكانات محيطى، در قالب كنش هايى پاسخ يافته است، نياز به سرگرمى و پر كردن اوقات فراغت به شيوه هاى متنوع و خلّاق بوده است. فراغت اگر در گذشته به صورتى درهم آميخته با كار و تلاش و روندهاى معمول زندگى بدون نياز به تمهيدات و چاره انديشى هاى ويژه، پوشش مى يافت و يا بيشتر در ميان كودكان و نوجوانان يا اقشار متمكن و مرفه احساس مى شد، امروزه به يكى از فرصت هاى همگانى مستقل از روندهاى عادى كار و تلاش رسمى، و به شدت نيازمند سياست گذارى و برنامه ريزى، تمهيد مقدمات و تخصيص امكانات تبديل شده است. هم اكنون با نهادى شدن همه سازوكارها و مجارى معطوف به نيازهاى جمعى، تأمين اين نياز نيز به مجموعه اى از نهادها و سازمان هاى اجتماعى داراى گستره ملى و بين المللى محول شده است. پرسشى كه اين نوشتار درصدد پاسخ بدان است اينكه اسلام به منزله يك دين و فرانهادى اجتماعى در جامعه اسلامى ايران، درباره اين نياز و اقتضائات و ملزومات آن چه موضعى دارد؟ خطوط هنجارى عام مستفاد از شريعت اسلام كه در مقام ارضاى اين نياز از مجراى كنش هاى فردى يا اقدامات سازمانى بايد منظور شوند، چه ويژگى هايى دارند؟ اتهام تاريخى به اديان مبنى بر بى اعتنايى و كم التفاتى و بلكه معاندت با اين سنخ خواست ها و كراهت و تحذر اغلب مؤمنان و متشرعان از اين قبيل اشتغالات، بررسى و مطالعه و موضع گيرى در اين باره را به يكى از جدى ترين و ضرورى ترين نيازها در قلمرو پژوهش هاى دينى معطوف به مطالبات اجتماعى تبديل كرده است.
----------------------
* استاديار دانشگاه امام صادق عليهالسلام. Nbahonar@yahoo.com
** استاديار مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره. Sharaf@qabas.net
دريافت: 14/10/90 پذيرش: 16/5/91.