سال پانزدهم، شماره دوم، پياپي 58، زمستان 1396
یحیی نورمحمدی نجفآبادي / دكتري حكمت متعاليه مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ره
دريافت: 3/7/95 پذيرش: 11/2/96 normohamadi2531@anjomedu.ir
اغلب فلاسفه قائل به ثبات مجردات هستند و حرکت را در آنها نفي میكنند. مهمترین مبنا و دلیلِ ایشان در این دیدگاه، برهان قوه و فعل است. در این برهان با تکیه بر تقابل (عدم و ملکه) میان فقدان (قوه) و وجدان (فعل)، اثبات میشود که قوه از شئون ماده است و جسم که قوه دارد، ماده نیز دارد. ايشان از این طریق هرگونه قوه را در مجرَّدات، به واسطه بساطت و نداشتن ترکیب از قوه و فعل، نفی میكنند. ازآنجاکه حرکت، خروج شیء از قوه به فعل است و موجود بسیطی که مرکب از قوه و فعل نیست، نمیتواند حرکت داشته باشد، ثبات و عدم امکان حرکت در مجردات که وجودی بسیط و انفعالناپذير دارند؛ اثبات میگردد؛ اما باید توجه كرد که قید «قوه» در حرکت، لزوماً به معنای چیزی نيست که منشأ آن «هیولا»ی مشائی باشد (کما اینکه منکران هیولای مشائی نیز قوه را در تعریف حرکت قید كردهاند)؛ بلکه «قوه» و «بالقوه» بودن با بساطت متحرِّک و موضوع حرکت نیز سازگار است. بنابراین موضوعِ حرکت قرار گرفتنِ مجردات را به این دلیل که بسیط و فاقد ماده و هیولای مشائیاند، نمیتوان انکار كرد.
کلیدواژهها: ثبات، حرکت، مجردات، هیولا، قوه و فعل.