مهري چنگي آشتياني / استاديار گروه معارف اسلامي دانشکده شريعتي mehrichangi@yahoo.com
چکیده
در این مقاله سعی کردهایم به بررسی مفهوم جوهر در اندیشه فارابی بپردازیم و نشان دهیم که در کدام نقطه تصور فارابی از جوهر با فهم ارسطو از آن متمایز میگردد. بدین منظور ابتدا تعریف و معیارهایی را که فارابی در باب جوهر در کتاب الحروف مطرح کرده بیان نموده و تشریح میکنیم. سپس با معیار قرار دادن این تعریف و معیارها، مراتب مختلف جوهر را در دیگر آثار فلسفی او پی میگیریم. در ادامه برای بررسی تمایز نگاه او با ارسطو در باب جوهر مختصراً چیستی جوهر در کتاب متافیزیک را بیان نموده و در انتها به بررسی تفاوتهای این دو نگاه میپردازیم. این تفاوتها ناشی از نگاه ذات انگار ارسطو و وجودانگاری فارابی است. ارسطو در پیجویی حقیقتِ وجود، یا چرایی وجود موجودات، به جوهر متشخص جزئی میرسد، ازآنجاکه او جوهر و وجود را یکی میداند؛ اما برای فارابی تشخص شیء ناشی از وجود آن است و نه جوهرش. لذا شیء با وجود تقرر یافته و این وجود سوای جوهر یا ذات آن شیء است.
كليدواژهها: جوهر، وجود، ذات، موجود نخستین، محرک نخستین.