، سال پنجم، شماره اول، بهار 1391، ص 37 ـ 60
Ravanshenasi-va ـ Din, Vol.5. No.1, Spring 2012
جواد رضايي* / سيداحمد احمدي** / عذرا اعتمادي*** / مریم رضایی حسین آبادی****
چکيده
هدف اين پژوهش تعيين ميزان اثربخشي آموزش زوجدرماني اسلاممحور بر تعهد زناشويي زوجين شهر اراک بوده است. روش اين پژوهش نيمه تجربي از نوع پيش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماري اين پژوهش، شامل کليه والدين دانشآموزان دختر مقطع ابتدايي شهر اراک در سال 1389ـ1390 بوده است. نمونة اين پژوهش، 30 زوج از والدين دانشآموزان دبستان دخترانه شهر اراک بوده که به صورت تصادفي ساده در دو گروه آزمايش (پانزده زوج) و کنترل (پانزده زوج) جايگزين شدهاند. ابزار اندازهگيري، پرسشنامه تعهد زناشويي بوده است. متغير مستقل، آموزش زوجدرماني اسلاممحور بود که در هفت جلسه به گروه آزمايش آموزش داده شده است. يافتهها با استفاده از نرمافزار SPSS و روش تحليل کواريانس تحليل شده است. نتايج نشان ميدهد که آموزش زوجدرماني اسلاممحور، تعهد زناشويي زوجين و ابعاد آن، يعني تعهد شخصي، اخلاقي و ساختاري زوجين را افزايش داده است (001/0P<).
كليدواژهها: آموزش زوجدرماني اسلاممحور، تعهد زناشويي.
* کارشناس ارشد مشاوره خانواده، دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه اصفهان j.rezaei87@yahoo.com
** استاد گروه مشاوره دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه اصفهان
*** استادیار گروه مشاوره دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه اصفهان.
**** کارشناس ارشد مشاوره خانواده دانشگاه اصفهان دريافت: 22/10/90 ـ پذيرش: 9/2/91
با پيمان ازدواج، ارتباطي شکل ميگيرد که در مقايسه با ديگر ارتباطات انساني، امنيتي بينظير دارد. ديگر ارتباطات انساني ممکن است يک بُعد از ابعاد حيات را پوشش دهند، اما در ازدواج، ابعاد جسمي، عاطفي، اجتماعي و ذهني نيز پوشش داده شده و رابطهاي زيستي، اقتصادي، عاطفي، رواني – اجتماعي و معنوي نيز بين زن و شوهر برقرار ميشود.1 ازدواج، اولين تعهد عاطفي و حقوقي است که دو نفر آن را در بزرگسالي ميپذيرند.2 تعهد زناشويي به معناي وفادار ماندن به خانواده و اعضاي آن هنگام غم و شادي، وقايع خوشايند و ناخوشايند زندگي، تعهد بر مبناي احساس و عاطفه و نيز بر پايه قصد و نيت است. زوجيني که در مورد تعهد خود در برابر همسر و ديگران به بلوغ فکري لازم نرسيده و رفتاري دوسوگرايانه را تعقيب ميکنند، در ازدواج و کار کردن با ديگران دچار مشکل خواهند شد و غالباً نتيجه اين امر، بيوفايي خواهد بود.3
تعهد، ابزاري است که ميزان امنيت و فاصله از شريک زندگي را پديد ميآورد.4 تعهد در ازدواج چندين جزء دارد: چگونگي درک زن و شوهر از نوع رابطه در گذشته و طول مدت رابطه، انتخاب رفتارهاي ادامه زندگي مشترک، درجه و وسعت يک رابطه خوب و علاقه به ماندن در اين رابطه به مدت طولاني و گرفتن تشويق به سبب ماندن در رابطه توسط هر دو زوج.
تعهد چه به صورت اجباري يا فداکارانه براي کيفيت زندگي زناشويي و ثبات در ازدواج مهم است.5 البته بايد اشاره کرد که تعهد فداکارانه بهطور فزايندهاي در مقايسه با تعهد اجباري با رضايت زناشويي مرتبط است. تعهد در زندگي زناشويي عبارت است از علاقه و قصدي که شخص به آن اندازه و بر اساس آن، تمايل دارد که در رابطه زناشويي باقي بماند و عهدي را که بسته، حفظ كند. تعهد ابعاد چندگانهاي دارد و دربرگيرندة دلايل شخصي، اخلاقي و اعتقادي به خصوصي است که شخص را به ادامه رابطه زناشويي پايبند ميکند.6
جانسون7 الگوي جامعي را ارائه كرده که در آن تعهد زناشويي را به صورت سه نوع مستقل: تعهد شخصي8، تعهد اخلاقي9 و تعهد ساختاري10 مطرح نموده است. اولين بُعد تعهد زناشويي تعهد شخصي است که تحت عناوين مختلف، از جمله تعهد جاذبه11و12، تعهد به همسر13 و تعهد گرايش14و15 توسط محققان مختلف ارائه و تبيين شده است. تعهد شخصي به معناي علاقه و تمايل فرد براي تداوم رابطه زناشويي است که بر جاذبه و رضايت زناشويي مبتني است. تعهد شخصي تحت تأثير سه مؤلفه قرار دارد: 1. جذابيت همسر (عشق و علاقه به همسر)؛ 2. جذابيت رابطه زناشويي (علاقه و رضايت از رابطه زناشويي)؛ 3. هويت زناشويي ( ميزان و درجهاي که مشارکت يک شريک در رابطه زناشويي بهعنوان خودپنداره شخصي وي در نظر گرفته ميشود).16
دومين بعد تعهد زناشويي، تعهد اخلاقي است. بسياري از الگوهاي نظري تعهد بر اين عقيدهاند که تعهد زناشويي بر احساس وفاداري اخلاقي به ازدواج و رابطه زناشويي مبتني بوده و ازدواج، نهاد مقدسي است.17 يک نهاد اجتماعي مهم که تضمينکنندة مراقبت و حمايت بوده و وفاداري و پايبندي به آن ارزش شناخته ميشود.18 بهطور کلي سه مؤلفه در تعهد اخلاقي اثرگذار است: 1. تقدس بنيان ازدواج؛ 2. وفاداري به نوع رابطه زناشويي که به ارزشها و اصول اخلاقي فرد اشاره دارد و فرد ميتواند براساس اعتقاداتش به ازدواجش خاتمه دهد يا همچنان به آن متعهد باشد؛ 3. احساس دِين به يک همسر.19
تعهد ساختاري كه سومين بُعد تعهد زناشويي است، در بسياري از الگوهاي نظري با عنوان جنبه اجبارآور تعهد زناشويي با اسامي گوناگون مطرح شده است که عبارتاند از: تعهد اجباري (استنلي20، نيروهاي مانع شونده21، فشار بيروني22، احساس به دام افتادگي23 و تعهد ساختاري24. تعهد ساختاري در ازدواج به موانع و محدوديتهاي موجود در ترک رابطه زناشويي و احساس اجبار به تداوم آن رابطه اشاره دارد.25 در هسته اين بُعد، اين عقيده وجود دارد که عوامل بيروني ازدواج، اعم از عوامل خيالي يا واقعي ممکن است از فسخ رابطه زناشويي و اختتام ازدواج جلوگيري کنند، حتي اگر انگيزة فرد براي اقدام به طلاق و جدايي قوي باشد.26
از اواخر قرن بيستم تاکنون، تعهد زناشويي در همة حوزههاي مطالعاتي ازدواج و خانواده، وارد شده است. بر اين اساس، نه تنها مطالعاتي که مستقيماً در خصوص تعهد زناشويي و ابعاد آن است، به صورت قابل ملاحظهاي افزايش يافتد، بلکه در بيشتر مطالعاتي که تأکيد اصلي آنها بر تعهد زناشويي نبوده نيز به تعهد بهعنوان يک متغير مهم در حفظ و تداوم زندگي زناشويي، توجه شده است.27 نتايج تحقيقات نشان ميدهد که تعهد زناشويي، دومين عامل حفظکنندة ازدواج است.28 به نظر لامبرت و دولاهیت،29 تعهد به همسر برای موفقیت یک ازدواج مهم است. تعهد زناتشویی، قویترین و پایدارترین عامل پیشبینیکنندة کیفیت و ثبات رابطه زناشویی است.30 اين يافتهها همسو با تحقيقات کلمنس و سوين سن31 است که معتقدند تعهد در همسران بهطور مثبت، با ثبات و کيفيت زناشويي و همچنين بهطور مثبت با بيان عشق، سازگاري و کاهش تعارضات زناشويي ارتباط دارد. نيکلز32 در مرحلة جفتگيري و ازدواج يکي از مهمترين وظايف ارتباطي زوجين را تعهد ميداند و آن را اينگونه معنا ميکند: اينکه همسران به چه ميزان و چگونه به رابطه زناشوييشان ارج نهاده و چه ميزان به حفظ و تداوم اين رابطه تعلقخاطر دارند. به گفته نيکلز و شوارتز33 تعهد در ايجاد ثبات و موفقيت در يک ازدواج، نقش اساسي دارد. بر اين اساس، هرگونه رابطهاي بدون تعهد، سطحي و بدون سمت و سو خواهد بود. همچنين هرگونه آشنايي معطوف به ازدواج پس از مدتي اگر به تعهد پايدار و طولاني منجر نشود، در واقع، آشنايي ناکامکنندهاي خواهد بود34. استرنبرگ35 نيز در نظريهاش درباره عشق، تعهد را يکي از مؤلفههاي مهم ديدگاهش در بيان انواع و اقسام عشق و تمايز آنها از يکديگر قرار داده است.
در اسلام هيچ بنايي ساخته نشده که نزد خداوند محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.36 يکي از مسائل مهم در زندگي زناشويي که در قرآن از آن بسيار ياد شده، وفاي به عهد و پيمان است، از جمله آنها وفاي عهد به خدا، عهد به خود و عهد به همسر.37 خداوند پيمان ازدواج ميان زن و شوهر را ميثاق محکمي دانسته است.38 قرآن زماني که صفات مؤمنان يادآور ميشود، به پايبندي به تعهدات زندگيشان و وفادار بودن به همسرشان نيز اشاره ميكند.39
حضرت علی(ع) میفرماید: شخصی که وفادار باشد سه صفت خوب در زندگیاش پایدار میشود: 1. به او احترام میشود؛ 2. آرامش دارد؛ 3. رحمت الهی از نظر مادی و معنوی بر او نازل میشود.40
مطالعات نيز نشان دادهاند که سطح پايين تعهد زناشويي در ازدواج به عدم رضايت و طلاق منجر ميشود. يکي از کارهايي که در خانواده سالم وجود دارد، احساس تعهد در برابر ديگر اعضاي خانواده است. در خانوادههاي سالم، اعضا نه تنها خود را وقف آسايش و بهزيستي خانواده ميکنند؛ بلکه در رشد و تعالي هريک از اعضاي آن نيز ميکوشند.41 به عبارت ديگر، متعهد بودن در برابر خانواده، مبناي صرف زمان و انرژي اعضاي خانواده براي فعاليتهايي است که به گونهاي به خانواده ارتباط دارد. به بيان ديگر، بررسي مطالعات در مورد تعهد نشان ميدهد که تعهد باعث حفظ و بقاي ارتباط در زندگي زوجين ميشود.
آماتو42 معتقد است که تعهد، مفهوم مهمي است که باعث جداکردن نظرية تغييرات اجتماعي از اقتصادي ميشود. آدامز و جونز43 طراحان الگوي درهمپاشيدگي زناشويي، معتقدند که تعهد به معناي درجهاي از پایبندی است که هر شخص براي حفظ رابطة زناشويي دارد. دين و اسپانير44 بر اين عقيدهاند که تعهد باعث تغيير ارتباط به صورت ارتباطي متقابل شده و همچنين ثبات زناشويي را در پي دارد. آنان اعتقاد دارند که رابطههاي با تعهد بالا، انعطافپذيري بيشتري نيز داشته و عملاً زوجين زماني ميتوانند از دگرگونيها و آزمايشها به دور باشند که در کنار يکديگر احساس امنيت بيشتري داشته باشند. سطوح بالای تعهد زناشویی با ابراز عشق بیشتر، سازگاری و ثبات زناشویی بالاتر و رضایت زناشویی رابطه دارد.45 در پژوهشی که لامبرت و دولاهیت46 به منظور بررسی تعهد زناشویی زوجین مذهبی انجام دادهاند، زوجها گزارش کردهاند که باورها و اعمال مذهبی به آنها کمک کرده تا خدا را بهعنوان یک حامی و پشتیبان در ازدواجشان در کنار خود ببینند و به ازدواج بهعنوان یک نهاد مذهبی که دوام دارد، باور داشته و در تعهد نسبت به ازدواج معنا پیدا کنند.
بر اساس يافتههاي اخير، روانشناسان و مشاوران حوزه خانواده و ازدواج با توجه به اهميت جايگاه تعهد در روابط زناشويي، روشهاي متفاوتي را طبق چشمانداز خود به انسان ابداع كرده و در اين قلمرو موفقيتهايي نيز داشتهاند. از جمله پژوهشهايي که در مورد تعهد زناشويي صورت گرفته ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد: عباسي موليد47 در پژوهشي به اين نتيجه رسيده است که آموزش به شيوة واقعيتدرماني، تعهد زناشويي زوجين شهر را افزايش ميدهد، همچنين رابطه معناداري بين تعهد زناشويي و ارزشهاي فرهنگي زوجين وجود دارد. يافتههاي نجاريانپور و همکاران48 نيز نشان ميدهد که آموزش تعهد پيش از ازدواج، بر بهبود ويژگيهاي تعهد و افزايش ميزان آن تأثير مثبت دارد. همچنين نتايج پژوهش عرفاني اکبري49 نشان ميدهد که ارتباط درماني زوجين به تنهايي ميتواند ميزان پايبندي به تعهدات زوجين را افزايش دهد.
در حال حاضر، بسياري از مکاتب درماني عمده، از مداخلههاي مذهبي - معنوي استفاده ميکنند. به عقيده فوراسيته50 نگرش ديني توانايي دارد که فلسفهة ارضاکننده حياتي براي بشر تنظيم، تدوين و ارائه کند. به عقيده بسياري از صاحبنظران، نگرش ديني، عاليترين وحدت و يکپارچگي در اخلاق مذهبي است که کنترل تمام تجارب و هدايت و راهنمايي تمام ابعاد زندگي را به عهده داشته و متعاليترين معنا را به زندگي ميدهد.51 لارسون و گالتز52 در پژوهش خود، اعتقادات مذهبي و حضور در کليسا را يکي از پيشبينيکنندههاي تعهد زناشويي مطرح کرده است. کاجلين و جانسون53 همبستگي بالايي را بين تعهد زناشويي با اعتقادات مذهبي گزارش نمودهاند. فنل54 در مطالعه طولي خود که به مدت ده سال به طول انجاميد، داشتن ارزشهاي مذهبي در طول زندگي را از جمله مؤلفههاي رضايت زناشويي موفق و طولانيمدت و تعهد زناشويي دانسته است. شرونک و پلاکوا55 در پژوهش خود به اين نتيجه رسيدهاند که شباهت زوجين از نظر باورها و اعتقادات، به ويژه در بُعد اعتقادات مذهبي، تأثير مثبتي بر رضايت زناشويي آنها دارد. درمان معنوي در سلامت يافتن افراد ضروري است؛ چراکه معنويت، بخش مهمي از زندگي انسانها در فرهنگ ملل و قوميتهاي مختلف بوده و تأثير بهسزايي بر سلامت و بهزيستي افراد و خانوادهها دارد.56
درمانهاي بينفردي، مانند زوجدرماني که محور اصليشان روابط بين فردي است، بايد از زاوية فرهنگهاي مشخص انجام شوند. انتخاب رويکردي براي درمان زوجين بدون توجه به جنبههاي فرهنگي ـ اجتماعي، به مثابه سوارشدن بر قطاري است بدون آنکه مبدأ و مقصد آن را بدانيم.57 براين اساس، در اين پژوهش تلاش بر اين بوده است تا رويکردي انتخاب شود که حتيالمقدور با زمينههاي فرهنگي و اجتماعي خانوادهها و زوجين ايراني مطابقت داشته باشد، ازاينرو لازم است آموزههاي اسلام بهعنوان مؤلفهاي از فرهنگ ايراني در درمان گنجانده شود. تعاليم اسلام درباره چگونگي روابط اعضاي خانواده و به عبارتي حقوق و مسئوليتهاي متقابل آنها، توصيههاي الزامي و اخلاقي فراواني دارد. همانطور كه خداوند ميفرمايد: «هيچكس به اندازه خداوند متعال به نفس و روان انسان آگاه نيست، زيرا او موجد و آفرينندة نفس است.»58 بنابراين، انسان در تمام احوال، شخصيتي است كه كاملاً بر خدا مكشوف و معلوم است.
همچنين سخنان معصومان(ع) و سيرة خانوادگي آنان ظرايف رفتاري جالب توجهي را دربر دارد که هريک راهگشاي انسان براي يافتن نگاهي صحيح در جهت حفظ روابط درست و سالم با ديگران و شناختي واقعي از خود است که هرچند جزئي به نظر ميرسد، اما گاه نقشي اساسي در تحکيم پايههاي خانواده دارد.59
از جمله مؤلفههايي که اسلام در زندگي زناشويي بر آنها تأکيد دارد ميتوان به روابط زن و شوهر و ضرورت محبت متقابل بين آنها60، بخشش در زندگي61، استمرار روابط مطلوب62، عبادت و انس با خدا63، خواب شب64، داشتن انتظارات معقول65، وفاي به عهد66، مشورت67، صداقت68، خوشبيني69 و صبر70 اشاره كرد.71
نتايج برنامههاي آموزشي زوجدرماني اسلاممحور به وسيلة پژوهشگران و متخصصان حوزة خانواده نويدبخش بوده است. نتایج پژوهشهای حيرت،72، فقیهی،73 دانش،74 فتوحي بناب و همکاران75 و مولینز و همکاران76 نیز با پژوهش حاضر همسو بوده است. برنامه آموزش زوجدرماني اسلاممحور در اين پژوهش با استفاده از آيات، روايات، منابع و كتابهاي معتبر اسلامي در اين زمينه با راهنمايي اساتيد متخصص حوزه و دانشگاه اصفهان به صورت هفت جلسة آموزشي گروهي تنظيم و تدوين شده که در ادامه شرح آن آمده است. از آنجا که پژوهشهاي محدودي در مورد تأثير زوجدرماني اسلاممحور به صورت تجربي و آموزشي صورت گرفته است، و همچنين با توجه به اينكه زوجدرماني اسلامي ميتواند در ايجاد و حفظ تعهد زناشويي و ثبات و پايداري روابط زوجين مؤثر باشد، به اين رويکرد توجه شده است. در يک نگاه گستردهتر، تلاش انجام شده را ميتوان گامي مهم در مسير بازنمايي نيازهاي بومي خانوادههاي ايراني و بهبود روابط زناشويي زوجين دانست. به عبارت ديگر، با توجه به وجود زمينههاي مباحث اسلامي و نقش و جايگاه تعيينکنندة آن در فرهنگ خانوادههاي ايراني، ضرورت طراحي و اجراي برنامه آموزش زوجدرماني اسلاممحور بر تعهد زناشويي زوجين آشکار ميشود.
آموزش زوجدرماني اسلاممحور، تعهد زناشويي زوجين شهر اراک را افزایش میدهد.
آموزش زوجدرماني اسلاممحور، ابعاد تعهد زناشويي (تعهد شخصي، تعهد اخلاقي و تعهد ساختاري) زوجين شهر اراک را افزایش میدهد.
روش اين مطالعه، نيمهتجربي و از نوع پيشآزمون – پسآزمون با گروه آزمايش و کنترل بوده است.
جامعه آماري اين پژوهش کليه والدين دانشآموزان دختر مقطع ابتدايي شهر اراک در سال تحصيلي 1389ـ1390 بوده است. براي نمونهگيري ابتدا از نواحي آموزش و پرورش شهر اراک، ناحيه 2 به صورت تصادفي انتخاب شده و از ناحيه 2، دبستان دخترانه قدس به صورت تصادفي انتخاب گرديده است. پس از آن، گروه آزمايش و کنترل از بين والدين داوطلب دانشآموزان دختر اين دبستان که دستكم شش سال از زندگي زناشوييشان گذشته و حداقل تحصيلات سيکل (پايان دوره راهنمايي) را داشتند (به علت اینکه برای انجام تکالیف جلسات، داشتن حداقل مدرک تحصیلی سیکل نیاز بود و زوجین به حداقل میزانی از ثبات در زندگی زناشویی رسیده باشند) به صورت تصادفي، سي زوج انتخاب و در گروههاي آزمايش و کنترل گمارده شدهاند؛ به اين صورت كه گروه آزمايش پانزده زوج (سي نفر) و گروه کنترل نيز پانزده زوج (سي نفر) بودهاند. در گروه آزمايشي، متغير مستقل، يعني زوجدرماني اسلاممحور، اعمال شده و در گروه كنترل، متغير مستقل اعمال نشده است. هر گروه طي دو مرحله پيشآزمون و پسآزمون با پرسشنامه تعهد زناشويي ارزيابي شدهاند.
ابزار اندازهگيري پرسشنامه تعهد زناشويي(DCI)77 بوده که توسط آدامز و جونز در سال 1997م براي مقاصد پژوهشي تهيه و تدوين شده و سه بعد تعهد زناشويي(تعهد شخصي، تعهد اخلاقي و تعهد ساختاري) را اندازهگيري ميکند و توسط عباسي موليد78 هنجاريابي شده است. اين پرسشنامه 44 سؤال داشته و مقياس آن طيف ليکرت است. روايي و پايايي اين پرسشنامه توسط عباسي موليد79 بررسي شده است. براي تعيين روايي محتوايي، پرسشنامه پس از ترجمه دقيق، در اختيار ده تن از اساتيد متخصص مشاوره و روانشناسي در دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه اصفهان قرار گرفته و همه اساتيد آن را تأييد كردهاند. ضريب پايايي پس از اصلاح نهايي با روش آلفاي كرنباخ براي كل آزمون 78/0 به دست آمده و ضريب پايايي ساير خردهمقياسها به شرح ذيل محاسبه شده است: تعهد شخصي79/0، تعهد اخلاقي76/0 و تعهد ساختاري80/0 که حاکي از پايايي قابل قبول اين ابزار است.
پس از انتخاب نمونه و گمارش تصادفي در گروه آزمايش و کنترل، آزمون تعهد زناشويي بهعنوان پيشآزمون اجرا شده، سپس جلسات آموزش زوجدرماني گروهي اسلاممحور براي آزمودنيهاي گروه آزمايش برگزار شده است. جلسات براي گروه كنترل تشكيل نشده است. آنگاه از هر دو گروه آزمايش و کنترل، آزمون تعهد زناشويي بهعنوان پسآزمون به عمل آمده است. جلسات آموزش زوجدرماني اسلاممحور هفت جلسه بوده است. اين جلسات هر هفته و به مدت 90 دقيقه تشکيل شده است. متغير مستقل در اين پژوهش، آموزش زوجدرماني اسلاممحور بوده که ابتدا با استفاده از آيات، روايات، منابع، كتابها و نرم افزارهاي معتبر اسلامي در اين زمينه به روش توصيفي ـ تحليلي جمعآوري، دستهبندي و تجزيه و تحليل شده و با راهنمايي دو تن از اساتيد متخصص حوزة علمية اصفهان و دو تن از اساتيد گروه مشاوره دانشگاه اصفهان به صورت هفت جلسه آموزشي تنظيم و تدوين شده است. سرانجام پس از اصلاحات و تأييد نهايي با راهنمايي و نظارت دو تن از اساتيد گروه مشاوره دانشگاه اصفهان، اين پژوهش توسط پژوهشگر اول اجرا شده است. سرفصل محتواي جلسات آموزش زوجدرماني اسلاممحور در جدول 1 (ضمیمه) ارائه شده است.
پس از اجراي پژوهش براي تجزيه و تحليل دادهها در سطح آمار توصيفي، از شاخصهاي فراواني، درصد، ميانگين و انحراف معيار استفاده شده و در سطح آمار استنباطي از آزمون تحليل کواريانس با بهرهگيري از نرم افزار SPSS 16 استفاده شده است.
فرضيه اول: آموزش زوجدرماني اسلاممحور تعهد زناشويي زوجين شهر اراک را افزایش میدهد. آمار توصيفي مربوط به اين فرضيه در جدول2 ارائه شده است.
جدول2: ميانگين و انحراف استاندارد نمرههاي پيشآزمون و پسآزمون تعهد زناشويي زوجين در گروه آزمايش و کنترل
متغير | گروه | گروه | پيشآزمون | پسآزمون | ||
ميانگين | انحراف استاندارد | ميانگين | انحراف استاندارد | |||
تعهد زناشويي | آزمايش | 30 | 30/115 | 63/13 | 83/128 | 09/12 |
کنترل | 30 | 56/112 | 19/14 | 6/105 | 54/14 |
نتيجه جدول 2 نشان ميدهد که ميانگين نمرههاي پسآزمون گروه آزمايش (128/83 =X)، بيشتر از ميانگين نمرههاي پيشآزمون (115/03= X ) است. در گروه کنترل، ميانگين نمرههاي پسآزمون کمتر از پيشآزمون است.
در ادامه به منظور بررسي معناداري تفاوت دو گروه آزمايش و کنترل از نظر تعهد زناشويي، از تحليل کواريانس استفاده شده است. از آنجا که يکي از پيشفرضهاي تحليل کواريانس، همساني واريانسها ميباشد، براي تعيين همساني و برابري واريانسها از آزمون لوين استفاده شده است. نتايج اين تحليل در جدول3 آمده است.
جدول3: آزمون لوين مربوط به پيشفرض برابري واريانس تعهد زناشويي زوجين در گروه آزمايش و کنترل
متغير | آماره لوين | درجه آزادي اول | درجه آزادي دوم | سطح معناداري |
تعهد زناشويي | 176/2 | 1 | 58 | 146/0 |
نتيجه جدول3 نشان ميدهد که پيشفرض همساني واريانسها تأييد شده است، ازاينرو به علت رعايت پيشفرض برابري واريانسها، تحليل کواريانس انجام شده است. نتايج اين تحليل در جدول4 آمده است.
جدول 4: تحليل کواريانس آموزش زوجدرماني اسلاممحور بر تعهد زناشويي زوجين
متغير | منبع | مجموع مجذورات | درجه آزادي | ميانگين مجذورات | مقدارF | سطح معناداري | ضريب تأثير | توان آماري |
تعهد زناشويي | گروه | 99/5722 | 1 | 99/5722 | 58/131 | 001/0 | 741/0 | 1 |
ضمن کنترل پيشآزمون در تمام جدولهاي آزمون تحليل کواريانس، نتايج جدول4 نشان ميدهد كه F مشاهده شده در خصوص ميانگين نمرههاي پسآزمون تعهد زناشويي زوجين گروه گواه و آزمايش (01/0 >P، 58/131=F ) معنادار است. توان آماري نيز برابر1 ميباشد، بنابر اين با احتمال 100 درصد، فرض پژوهش مبني بر تأثير آموزش زوجدرماني اسلاممحور بر تعهد زناشويي زوجين پذيرفته ميشود. بر اساس ضريب اتا (ضريب تأثير)، 74% تفاوت دو گروه آزمايش و کنترل در تعهد زناشويي زوجين مربوط به تأثير آموزش زوجدرماني اسلاممحور بر تعهد زناشويي زوجين است.
فرضيه دوم: آموزش زوجدرماني اسلاممحور ابعاد تعهد زناشويي (تعهد شخصي، تعهد اخلاقي و تعهد ساختاري) زوجين شهر اراک را افزایش میدهد. آمار توصيفي مربوط به اين فرضيه در جدول5 ارائه شده است.
جدول5: ميانگين و انحراف استاندارد نمرههاي پيشآزمون و پسآزمون ابعاد تعهد زناشويي زوجين در گروه آزمايش و کنترل
پسآزمون | پيشآزمون | تعداد | گروه | متغير | ||
انحراف استاندارد | ميانگين | انحراف استاندارد | ميانگين | |||
90/3 | 26/48 | 57/4 | 8/43 | 30 | آزمايش | تعهد شخصي |
59/6 | 53/40 | 24/5 | 43/44 | 30 | کنترل | |
62/5 | 6/40 | 66/5 | 56/36 | 30 | آزمايش | تعهد اخلاقي |
53/6 | 13/34 | 41/6 | 5/36 | 30 | کنترل | |
95/4 | 96/39 | 33/6 | 66/34 | 30 | آزمايش | تعهد ساختاري |
759/7 | 93/30 | 31/8 | 63/31 | 30 | کنترل |
نتيجه جدول5 نشان ميدهد که ميانگين نمرهاي پسآزمون گروه آزمايش، تعهد شخصي (26/48 = X)، تعهد اخلاقي(6/40 = X) و تعهد ساختاري (96/39 = X)، بيشتر از ميانگين نمرههاي پيشآزمون تعهد شخصي(8/43 = X)، تعهد اخلاقي(56/36 = X) و تعهد ساختاري (66/34 = X) است. در ادامه به منظور بررسي معناداري تفاوت دو گروه آزمايش و کنترل از نظر ابعاد تعهد زناشويي، از تحليل کواريانس استفاده شده است. براي تعيين همساني و برابري واريانسها از آزمون لوين استفاده شده است. نتايج اين تحليل در جدول6 آمده است.
جدول6: آزمون لوين مربوط به پيشفرض برابري واريانس ابعاد تعهد زناشويي زوجين در گروه آزمايش و کنترل
ابعاد تعهد زناشويي | متغير | F مقدار | درجه آزادي اول | درجه آزادي دوم | سطح معناداري |
تعهد شخصي | 035/0 | 1 | 58 | 852/0 | |
تعهد اخلاقي | 011/2 | 1 | 58 | 861/0 | |
تعهد ساختاري | 456/2 | 1 | 58 | 123/0 |
نتيجه جدول 6 نشان ميدهد که پيشفرض همساني واريانسها تأييد شده است.
جدو ل 7: نتايج آزمون كواريانس چند متغيره تفاوت دو گروه كنترل وآزمايش در ابعاد تعهد زناشويي
منبع شاخص آماري | لامبداي ويلكز | مقدارF | سطح معناداري | اندازه اثر | توان |
گروه | 264/0 | 151/49 | 001/0 | 736/0 | 1 |
اطلاعات جدول7 نتايج آزمون تحليل كواريانس چند متغيري تفاوت دو گروه كنترل و آزمايش در حيطه ابعاد تعهد زناشويي را نشان ميدهد. بر اساس اين نتايج، تفاوت معنا داري001/0 >p بين دو گروه در حيطه ابعاد زناشويي وجود دارد. به عبارت ديگر، ميتوان گفت كه تفاوت بين نمرههاي دو گروه، بيانکننده اين مطلب است که آموزش زوجدرماني اسلاممحور، ابعاد تعهد زناشويي را افزایش داده است. با در نظر گرفتن مجذور اِتا ميتوان گفت كه 73% اين تغييرات ناشي از تأثير آموزش بوده است. در ادامه با توجه به پيشفرض برابري واريانسها، تحليل کواريانس انجام شده است. نتايج اين تحليل در جدول 8 آمده است.
جدول 8: نتايج کلي تحليل کواريانس چند متغيره (مانکوا) تفاوت دو گروه آزمايش و کنترل در ابعاد تعهد زناشويي
منبع | شاخص آماري متغير وابسته | مجموع مجذورات | درجه آزادي | ميانگين مجذورات | Fمقدار | سطح معناداري | ضريب تأثير | توان آماري |
گروه | تعهد شخصي | 76/871 | 1 | 76/871 | 97/46 | 001/0 | 505/0 | 1 |
تعهد اخلاقي | 60/505 | 1 | 60/505 | 675/66 | 001/0 | 5920/ | 1 | |
تعهد ساختاري | 80/555 | 1 | 80/555 | 532/91 | 001/0 | 666/0 | 1 |
نتايج جدول جدول8 نشان ميدهد كه با در نظر گرفتن نمرههاي پيشآزمون بهعنوان متغيرهاي همپراش (کمکي): F مشاهده شده در خصوص ميانگين نمرههاي پسآزمون ابعاد تعهد زناشويي: تعهد شخصي زوجين (01/0>P، 97/46=F )، تعهد اخلاقي (01/0>P، 67/66=F ) و تعهد ساختاري (01/0>P، 53/91=F ) گروه گواه و آزمايش معنادار است. توان آماري نيز برابر 1 ميباشد. بنابراين، با احتمال 100 درصد، فرض پژوهش مبني بر تأثير آموزش زوجدرماني اسلاممحور بر ابعاد تعهد زناشويي زوجين (تعهد شخصي، تعهد ساختاري و تعهد ساختاري) پذيرفته ميشود. بر اساس ضريب اتا (ضريب تأثير)، به ترتيب50%، 59% و66% تفاوت دو گروه آزمايش و کنترل در تعهد شخصي، تعهد اخلاقي و تعهد ساختاري زوجين مربوط به تأثير آموزش زوجدرماني اسلاممحور بر ابعاد تعهد زناشويي زوجين است.
تعهد به همسر و ازدواج، اعتماد زناشويي را امکانپذير ميسازد. زندگي بدون تعهد و وفاداري ميتواند به شکست بينجامد. تا زماني که تعهد به همسر و ازدواج جدي گرفته نشود، نميتواند به ساختار زندگي زناشويي سالمي برسد.80 تعهد، چارچوبي ارجاعي از ارزشها و باورهاست که ممکن است خودساخته يا تجويزشده از جانب ديگران باشد.81 تعهد، درجاتي از سرمايهگذاري شخصي است که يک فرد در خصوص اعتقادات خود ابراز ميکند.82 نتايج تحقيقات نشان ميدهد كه فقدان تعهد، مهمترين عامل مؤثر در بروز طلاق است.83 بر اين اساس، رابطه زناشويي بدون تعهد، رابطهاي سطحي، ظاهري و بدون سمت و سو خواهد بود و در اين صورت، زوجين نخواهند توانست عمق عشق و صميميتي را که در سايه وفاداري و تعهد همسر و ازدواج به وجود ميآيد، تجربه کنند.84 عدم تعهد زوجين آثار منفي زيادي بر خانواده گذاشته و فشارهاي زيادي را بر مسائل اقتصادي، عاطفي، فرهنگي و اجتماعي خانواده تحميل كرده و در نهايت، شالوده خانواده را سست نموده و آن را در معرض فروپاشي و انحلال قرار ميدهد.85
در سالهاي اخير، تأثير مذهب بر سلامت جسم و روان، مقابله با تنيدگي در سطوح مختلف سني با استفاده از راهکارهاي مقابلهاي مذهبي، بهعنوان يکي از موضوعات مورد مطالعه روانشناسي فزوني يافته است.86 از طرفي اهميت مطالعه در مورد موضوعات خانواده پيش از هر چيز توجه به فرهنگ بومي خانوادگي معطوف بر هر جامعه را ميطلبد. نکته جالب توجه آن است که ما از پيشينة فرهنگي و علمي غني و کارآمدي براي رويارويي با مسائل خانواده بهرهمنديم. بنا بر آنچه گفته شد، با توجه به اهميت شناخت روشهاي مؤثر براي درمان و حل و فصل اختلافهاي زناشويي از يكسو، و پيروي از آيات قرآن و كلام روشنگر الهي و فرهنگ خانوادههاي ايراني از سوي ديگر، كوشش پژوهش حاضر بر آن بوده است كه تأثير روش زوجدرماني اسلاممحور را بر تعهد زناشويي زوجين شهر اراک بررسي كند.
نتايج اين پژوهش نشان ميدهد كه آموزش زوجدرماني اسلاممحور تعهد زناشويي زوجين شهر اراک را افزایش داده است. همچنين نتايج نشان ميدهد که آموزش زوجدرماني اسلاممحور، ابعاد تعهد زناشويي (تعهد شخصي زوجين، تعهد اخلاقي و تعهد ساختاري) زوجين شهر اراک را افزایش داده است همچنين نتايج اين پژوهش با يافتههاي حيرت87 مبني بر اينکه زوجدرماني اسلاممحور، سازگاري زناشويي و خوشبيني زوجين و ابعاد آنها را بهبود بخشيده است و نيز با يافتههاي دانش88 که استفاده از روش زوجدرماني اسلامي سازگاري زناشويي زوجهاي ناسازگار را افزايش داده و توانسته اختلافهاي بين آنها را از بين ببرد، همسوست. يافتههاي فقيهي و رفيعي مقدم89 نيز نشان ميدهد که آموزشهاي روانشناختي مبتني بر روايات اسلامي در بهبود روابط همسران و در نتيجه، رضايت زناشويي آنها مؤثر است. خدایاری فرد90 نیز در پژوهشی با عنوان «کاربرد مثبتنگری در روان درمانگری با تأکید بر دیدگاه اسلامی» به این نتیجه رسیده که مداخلههای مبتنی بر تقویت برداشتهای مثبت شخصی میتواند به افزایش توصیفهای مثبت فرد از خود بینجامد و نتیجه این برداشت، سازگاری مؤثرتر و رفتار بهتر میتواند باشد. از مطالعات در مورد مذهب، اين نتيجه بهدست ميآيد که حضور قلب و ايمان در زندگي روزانه، نقش مهمي دارد. به عقيده بسياري از صاحبنظران، عاليترين وحدت و يکپارچگي در اخلاق مذهبي بوده و متعاليترين معنا را به زندگي ميدهد.91
تحقيقات ريبک،92 و گسلين و کاپلان93 نيز نشان ميدهد که آموزشهاي ديني در محيط مذهبي خانواده، آثار دراز مدتي بر تک تک اعضاي خانواده و همچنين بر تمام جنبههاي زندگي اشخاص داشته است. کورتيس و اليسون94 در مطالعات خود از مشارکت مذهبي زوجين، نشان دادهاند که هر چه ميزان زمان سپريشده زوجين در انجام عبادتها بيشتر باشد، افزايش تعهد خانوادگي و نيز کاهش منازعات زناشويي را در پي داشته و رضايتمندي زناشويي بيشتري را تجربه خواهند کرد. جمالي95 نيز در پژوهش خود به اين نتيجه دست يافته که رابطه معناداري بين نگرشهاي مذهبي و احساس معنابخش بودن زندگي، وجود دارد. به گفته گلن و ويور96 شکستن تعهد زناشويي در افرادي که از لحاظ اعتقادات مذهبي ضعيف هستند، مشاهده ميشود.
در مورد دلايل احتمالي تأثير آموزش زوجدرماني اسلاممحور بر تعهد زناشويي زوجين ميتوان گفت يکي از اصولي که در اين برنامه آموزشي به آن توجه فراوان شده، اصل وفاداري و تعهد زناشويي و همچنين توجه زوجين به حقوق و مسئوليتهاي متقابلشان در مقابل هم و تأکيد بر نقش ايمان به خدا در آرامش زندگي زناشويي زوجين است.
در مورد ابعاد تعهد زناشويي نيز ميتوان گفت که يکي از ابعاد آن، تعهد شخصي است که به معناي علاقه و تمايل فرد براي تداوم رابطه زناشويي است که در اين برنامه آموزشي بر آن با عنوان روابط کلامي و غيرکلامي زن و شوهر و همچنين ضرورت محبت متقابل بين آنها، اهتمام ويژهاي شده است. اسونسون و تراهاگ97 نيز گزارش دادهاند که در ازدواجهاي با تعهد شخصي بالا صميميت بيشتري وجود داشته، عشق بيشتري ابراز شده و درگيريهاي زناشويي کمتري مشاهده ميشود.
بعد ديگر، تعهد اخلاقي است که بيانگر وفاداري اخلاقي فرد به ازدواج است. بسياري از الگوهاي نظري بر اين عقيدهاند که تعهد زناشويي بر احساس وفاداري اخلاقي به ازدواج و رابطه زناشويي و نيز اين عقيده که ازدواج يک نهاد مقدس ميباشد، مبتني است. برخي از پژوهشگران نيز بر اين عقيدهاند که اين بعد از تعهد، به کمال اخلاقي و مذهبي افراد مربوط است. در هسته اين عقيده اين مفهوم وجود دارد که تعهد اخلاقي فرد به ازدواج و همسرش، از شرافتمندي فرد که مربوط به قول و قرارهاي قبلي و همچنين اعتقادات اخلاقي و مذهبي وي است، نشئت ميگيرد.98 شکلفورد و همکاران99 در پژوهش خود به اين نتيجه رسيدهاند افرادي که همسران آنها نمرههاي پايينتري در وجدانگرايي کسب نمودهاند، رضايتمندي کمتري از رابطهشان داشتهاند و همچنين برآورد احتمال بيشتري از شکستن تعهد زناشويي در آنها به دست آمده است. جانسون و همکاران100 نيز در پژوهش خود دريافتهاند که دينداري و اعتقادات مذهبي عمدتاً همبستگي بالايي با تعهد اخلاقي زوجين دارد. به نظر ميرسد که اعتقادات مذهبي و گرايش به معنويت از طريق ارزشگذاري روي حفظ و بقاي نهاد ازدواج و همچنين از طريق فراهمسازي حمايتهاي معنوي باعث تقويت و تحکيم تعهد اخلاقي زوجين در ازدواج شود.101 مايرز102 معتقد است كه ايمان مذهبي تأثير زيادي بر ميزان شادماني دارد. علاوه بر اين، مذهب به تسهيل تجربه معنوي کمک كرده و تجربه معنوي ميتواند تعهدهاي اخلاقي را تحکيم بخشد.103 پژوهش جارويس104 نيز نشان دهد که وظيفهشناسي و وجدانگرايي بالا به خوبي ميتواند تعهد زناشويي افراد را پيشبيني كند. در اين رويکرد، به اين موضوع در قالب حدود و رعايت حريم در روابط جنسي، پاکدامني و بحث صداقت پرداخته شده است.
اما تعهد ساختاري به موانع و محدوديتهاي موجود در ترک رابطه زناشويي و احساس اجبار به تداوم آن رابطه اشاره دارد که در کشور ما به سبب اعتقادات مذهبي، بافت خاص فرهنگي و ارزشهاي اخلاقيِ شايع و حاکم، اين موضوع ميتواند پررنگتر باشد. گالتر و لارسون105 نيز در پژوهش خود دريافتهاند که اعتقادات مذهبي و رضايت از زندگي زناشويي و خانوادگي، پيشبينيکنندههاي اصلي تعهد ساختاري بوده است. به نظر موران106 افراد، دين را از طريق خانواده يا فرهنگشان دروني ميکنند. هوج و همکاران107 نيز بيان کردهاند که انتقال ارزشها به شدت تحت تأثير خانواده و اعتقادات مذهبي آنها است. پژوهش احمدي108 نيز نشان ميدهد كه تقيدات مذهبي زوجين، رابطه همبستگي با سازگاري زناشويي آنها دارد؛ به اين معنا که با افزايش تقيدات مذهبي، ميزان سازگاري زناشويي نيز بيشتر ميشود. آموزش زوجدرمانی اسلاممحور به زوجها کمک میکند تا راههای بهبود ارتباطات خود را فراگرفته و از الگوهای منفی که به کنارهگیری یا درگیری بین آنها منجر میشود، اجتناب کنند. بر پایه این روش، افراد انتظارات و فلسفه زندگی خود را تغییر داده و میتوانند باورهای منفی زیادی را که مانع برقراری ارتباط اثربخش میشود، اصلاح کنند. این روش به زوجین کمک میکند تا دلایل زیربنایی مشکلات ارتباطی خود را شناسایی کرده و از شیوههای سازندهتری برای برخورد با آن استفاده کنند. همچنین زوجین میتوانند در خانواده و در جریان ارتباط با همسرشان قدرت ابداع و خلاقیت در حل مشکلات خویش، حمایت از یکدیگر در مواقع بحران، تدبیر برای مشکلات، ارتباط صریح و اعتماد متقابل، مسئولیتپذیری، ایجاد مقررات و آگاهی از مسائل سایر اعضای خانواده را داشته باشند. آنها هنگام بروز تعارضات، اختلافات و مشکلات زناشویی سعی نمیکنند که مشکلات را بر دوش شریک خود گذاشته یا از آنها فرار کنند، بلکه در پي بهترین راهحلها هستند و در نتیجه براي حل تعارضها موفق میشوند. از دیدگاه معنوی، همراهی و درمیان گذاشتن علایق، به تقويت ایمان و مقاومت در برابر فشارها، پرورش حس نوعدوستی، احساس تعلق، احساس نزدیکی با خدا و عشق به دیگران منجر میشود.109
در پايان ميتوان چنين بيان کرد که شناخت مسائل جامعه، در بوميشدن و تطبيق راهحلها با فرهنگ نقش مهمي داشته و اثر بهسزايي در نقشآفريني علم در هر جامعه ايفا ميكند. يکي از اهدف متعالي و درازمدت فرايند بوميسازي علوم انساني، بخصوص در بُعد زوجدرماني و ازدواج، رسيدن به الگوي مناسبي براي زندگي است. واقعيت اين است كه در بوميسازي علوم انساني، بايد به شدت به فرهنگ مردم منطقه، نوع و سطح زندگي و آداب و رسوم توجه داشت.
اين مطالعه، حاصل پژوهشي است كه در راه دستيابي به دادههاي علمي در جنبههاي كاربردي و توسعهاي در قلمرو تأثير زوجدرماني اسلامي به عمل آمده است. با توجه به اثربخشي اين رويکرد، پيشنهاد ميشود كه از اين روش در مراکز مشاوره خانواده و ازدواج براي راهنمايي افراد در زندگي زناشوييشان استفاده شود. همچنين پژوهش و کار عملي متخصصان روي اين شيوه آموزشي، به منظور افزايش کاربرد اين شيوه در کاهش مشکلات زناشويي و بهبود روابط زناشويي زوجين در خانوادههاي ايراني با توجه به عجين بودن فرهنگ ايشان با مباحث و زمينههاي اسلامي، ميتواند مورد توجه قرار گيرد. همچنين پيشنهاد ميشود از اين روش آموزشي روي متغيرهاي وابسته ديگر مرتبط با زندگي زناشويي نيز استفاده شود.
پينوشتها:
1. Lucas, R. E. Reexamining adaptation and the set point model of happiness: Reaction to changes in marital status. Journal of Personality and Social Psychology, 84(3), 527-539
2. استيون کاوی، هفت عادت خوب خانواده، ترجمه سوسن ملکي، ص 87.
3. MacCarthey B. Marital style and its effects on sexual desire and functioning.Journal Family Psychology. 10, 1-12
4. Allen, E. S., & Baucom, D. H. Adult attachment and patterns of extradyadic involvement.Family Process.p: 187
5. Johnson, M.P. Commitment. Cohesion, investment, barriers, alternatives, constraint: Why do people stay together when they really don’t want to? Proceeding of Theory and Research Methodology Workshop, National Council on Family Relation Annual Meeting, Dallas, 45-53
6. بيتا حسینی، زمينه زوج درماني، ص 57.
7. Johnson, M.P. Personal, moral, and structural commitment to relationships: Experiences of choice and constraint. In Handbook of interpersonal commitment and relationship stability. J.M. Adams and W.H. Jones, eds. New York: Kluwer Academic.,73-87
8 .Personal commitment
9. Moral commitment
10. Structural commitment
11. attraction commitment
12. Levinger, G A social exchange view on the dissolution of pair relationships. In F.I. Nye (Ed), Family relationships: Rewards and Cosis Bererly Hills, CA: sage puplication. (pp.97-121)
13. Adams, J.M. & Jons, W. H. Interpersonal commitment in historical perspective. Inj. Adams and W.Jons (Eds.) Handbook of Interpersonal Commitment and Relationship stability . New York: Plenum publishers., (pp.3-36).
14. Relationship commitment
15. Strachman, A. and Gable, S. Approach and avoidance relationship commitment, Motive Emot., 30, 117-126.
16. Johnson, Op.cit, P: 81
17. Shields, E. P. The effect of religiosity and marital Commitment on marital satisfaction and stability. Unpublished doctoral dissertation: Brigham Yong University.
18. Harmon, D. KH. Black men and marriage: the impact of spirituality, religiosity and marital commitment on marital satisfaction. Unpublished doctoral dissertation: Alabuma University.
19. حسن عباسی مولید، «بررسي تأثير آموزش گروهي واقعيت درماني بر تعهد زناشويي زوجين شهرستان خميني شهر»، پايان نامهي کارشناسي ارشد مشاورهي خانواده.
20. Stanely
21. Levinger, G A social exchange view on the dissolution of pair relationships. In F.I. Nye (Ed), Family relationships: Rewards and Cosis Bererly Hills, CA: sage puplication.p.97-121
22. حسن عباسی مولید، همان.
23. Adams, J.M. & Jons, W. H. Interpersonal commitment in historical perspective. Inj. Adams and W.Jons (Eds.) Handbook of Interpersonal Commitment and Relationship stability . New York: Plenum publishers. p.3-36
24. Johnson, op.cit
25. Harmon, op.cit.
26Shields, op.cit
27. Amato, P.R Continunity and chang in marital quality between 1980 and 2006. Journal of Marriage and the Family,p: 1-22
28. Reynold, J., & Mansfield, P. The effect of changing attitudes to marriage on its stability: Lord chancellor’s Department. High Divorce Rates: The state of the evidence on Reasons and Remedies, V. (1), 1-3. Reserch series NO. 2/99. [On-Line]. Available: www.oneplusone.org.uk.
29. Lambert, N. M., & Dollahite, David, C. The Threefold Cord: Marital Commitmrnt in Religious Couples. Journal of Family Issues: 29 p:592-416.
30 .Mosako, J. Commitment and attachment dimensions. In partial fulfilment of the requirements for the degree of Doctor of Philosophy: Purdue University.
31. Clements, R., Swenson, CH. Commitment to one’s spouse as a predictor of marital quality among older couples. Curr Psychol, 19(2), 110-20.
32. Nichols, M. Lesbian sexuality/female sexuality: Rethinking ‘lesbian bed death’.Sexual and Relationship Therapy, 19(4), 363–371
33. Nichols, m. & Schwartz, R. Family therapy: Concepts and methods. New York: Brunner & Mazel.
34. Florian, V., Mikulincer, M., & Hirschberger, G. The anxiety buffering function of close relationship: Evidence that relationship commitment acts as e terror management mechanism. Journal of Personality Social Psychology, 82(4), 527-542.
35. Sternberg, R.J. The triangle of love: Intimacy, passion, commitment, New York: Basic Books.
36. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 222.
37. همان.
38. نساء: 20.
39. مؤمنون: 8؛ معارج: 33.
40. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 41.
41. Harris VW. Marital quality, contex, and interaction: A comparison of individuals actress various income levels. Sci Context, 17, 48-52
42. Amato PR. Studying marital interaction and commitment with survey data. Available from: http://www.popcenter.umd.edu/events/mifd/papers/amat.
43. Adams, J.M. & Jons, op.cit
44. Dean DG, Spanier, GB. Commitment: An overlooked variable in marital adjustment. Sociological Force., 7 , p: 113-118
45 .Master, A. Marriage, commitment and divorce in a matching model with differential aging. Reviewe of Economic Dynamics, 11, p: 614-628
46 .Lambert, N. M., & Dollahite, op.cit
47. حسين عباسی مولید، همان.
48. سمانه نجاریان پور و همكاران، «تأثير آموزش تعهد پيش از ازدواج بر بهبود ويژگي هاي تعهد در دختران دانشجوي دانشگاه آزاد اسلامي واحد فسا»، فصلنامه خانواده پژوهي، 1387،4(13)، 86-77.
49. معصومه عرفانی اکبری، «بررسي مشکلات مربوط به صميميت زوجين و تأثير ارتباط درماني زوجين برآن»، پايان نامه ي کارشناسي ارشد مشاوره و راهنمايي،
50. Forestier, Jean
51 .Speranger, E. Types of Men: The Psychology and Ethics of Personality, Translate by P. J. W. Pigors. Halle: Max Niemeyer.
52. Larson, L.E., & Goltz, J.W. Religious participation and marital commitment. Review of Religious Research, 30, p: 387-400.
53. Caughlin, J.P., & Johnson, M. P. The tripartite nature of marital commitment: Personal, moral, and structural reasons to stay married, Journal of Marriage and the Family, 61, p: 160-177.
54. Fennel, D. L. Characteristics of long- term first marriage, Journal of mental counseling, 15, p: 445-460
55. Chronic.,& Plahakova. A. Differences in marital satisfaction of men woman.Caska- sdvenka- psychiatric, 96-70.
56. سميه زادهوش، «مقايسه اثربخشي گروه درماني شناختي- رفتاري، مذهبي و گروه درماني شناختي- رفتاري کلاسيک بر روابط و رضايت زناشويي بانوان»، پايان نامهي کارشناسي ارشد روانشناسي باليني.
57. بيتا حسینی، همان.
58. اسراء: 25.
59. محمدرضا سالاری فر، خانواده در نگرش اسلام و روانشناسي.
60. بقره: 187.
61. آل عمران: 134.
62. نساء: 19.
63. رعد: 28.
64. غافر: 61.
65. نساء: 19.
66. اسرا: 34.
67. آلعمران: 159؛ شوري: 38-36.
68. نحل: 105.
69. حجرات: 12.
70. بقره: 155.
71. جواد رضایی و همكاران، «نقش سبک زندگي اسلام محور(با تأکيد بر نظام خانواده) و بيان راهکارهاي آن براي افزايش صميميت زوجين»، مجموعه مقالات چهارمين کنگره ي ملّي آسيب شناسي خانواده، ص 217.
72. عاطفه حیرت، «بررسي اثربخشي زوج درماني اسلام محور بر سازگاري، سلامت روان و خوش بيني زوجين شهر اصفهان»، پايان نامه کارشناسي ارشد مشاورهي خانواده،
73. علي فقیهی، جوان و آرامش روان، مشاوره و درمانگری با نگرش اسلامی، ص 246.
74. عصمت دانش، «تأثير روش زوج درماني اسلامي در افزايش جهت گيري مذهبي، خودشناسي و سازگاري زناشويي زوج هاي ناسازگار»، مجموعه مقالات جوان و آرامش روان.
75. سكينه فتوحی بناب و همكاران، «بررسي اثربخشي آموزش رويکردهاي زوج درماني شناختي-رفتاري، اسلامي و تحليل رفتارمتقابل بر سازگاري زناشويي زوج هاي ناسازگار»، فصلنامه تازه ها و پژوهشهاي مشاوره، 1388، دوره 8، ش 32، ص 109-127.
76. Mullins.L.C, Pruett.d, Brachett.k, & Harrison, Marital adjustment and religiosity: A comparision of those under 65 with thoese age 65 and older internet
77. Dimensions of Commitment Inventory(DCI)
78. حسين عباسي موليد، همان.
79. همان.
80. نيل کلارک وارن، در جستجوي عشق زندگي، ترجمه مهدي قرچه داغي، ص 163.
81. Berozonsky, J. E. Identity style, parental authority, and identity commitment. Journal of Youth and Adolescence, 22, p: 213-220
82. Marcia, J.E. Development and Validation of ego- identity status. Journal of Personality and Social Psychology, 3, p: 551-558
83. Cohan, C. L., & Kleinbaum, S. Toward a greater understanding of premarital cohabitation and marital commitment. Journal of Marriage and Family, 64(1),p: 180-193
84. شيرين تبعه امامی، «تعيين و بررسي رابطه بين ويژگي هاي مرکزي و پيراموني عشق و تعهد در بزرگسالان جوان متأهل دانشگاه اصفهان»، پايان نامهي کارشناسي ارشد روانشناسي،
85. Brannon, Linda. Gender. Viacom company. (2nd ed).
86. Argyle, M., & Hallahmi, B. The Social Psychology of Religion. London: University Press.؛ Bergin, A. E. Religiosity and mental health: A critical revaluation and meta- analysis. Professional Psychology: Research and Practice, 14(2),p: 170-184
87. عاطفه حيرت، همان.
88. عصمت دانش، همان.
89. علي نقي فقیهی و فاطمه رفیعی مقدم، «بررسي ميزان اثربخشي آموزش هاي روان شناختي مبتني بر روايات اسلامي در رضايت زناشويي زوجين»، روانشناسي و دين، 1388، دوره 2، ش 3، ص 89 ـ 104.
90. محمد خدایاری فرد، «کاربرد مثبت نگری در روان درمانگری با تاکید بر دیدگاه اسلامی»، مجله روانشناسی و علوم تریتی دانشگاه تهران، 1379. دوره 1. ش 60. ص 164-140.
91. Speranger, op.cit
92. Rebeck, V. A. Confirming-and keeping-youth, Christian Ministry, 25,p: 9-18
93. Vogelstein, I. C., & Kaplan, D. Untapped potential: The status of Jewish early childhood education in America, Journal of Beliefs and Values, 23, 203-216.
94. Curtis, K. T., & Ellison. C. G. Religious Heterogamy and Marital Conflict: Findings from the National Survey of Families and Households. Journal of Family, 23: 551-576
95. فريبا جمالی، «بررسي رابطه بين نگرش هاي مذهبي، احساس معنابخش بودن زندگي، و سلامت روان در دانشجويان دانشگاه هاي تهران»، پايان نامهي کارشناسي ارشد،
96. Green, S. G., & Bauer, T. N. Supervisory mentoring by advisers: Relationships with doctoral student potential, productivity, and commitment: Personnel Psychology Vol 48(3) Fal 1995, 537-561.
97. Swensen, C. H., & Trahaug, G. Commitment and the long-term marriage relationship.Journal of marriage and the family, 47, 937-945
98. Shields, op.cit.
99. Shackelford, T. K., Besser, A., Goetz, A. T. Personality, marital satisfaction, and probability of marital infidelity, Individual Differences Research (IDR), January,
100. Johnson, M.. Commitment to personal relationships. In W. H. Jones and D. W. Perlman (Eds.), Advances in Personal Relationships (Vol 3, pp 117 - 143). London: Jessica Kingsley.
101. Johnson, M.P. Personal, p: 73- 87
102. Myers, D. G. The Friends and Faith of Happy people American Psychologist, 55(1), 56-
103. Smith, C. Theorizing religion effects among American adolescents. Journal for the scientific study of religion, 42, 17-30
104. Jarvis, M. O. The long-term role of newlywed conscientiousness and religiousness in marriage. , The University of Texas at Austin., P. 105.
105. Larson, L.E., & Goltz, J.W. Religious participation and marital commitment. Review of Religious Research, 30, 387-400
106. Moron, G. Parents: Religious and Moral Education, Retrieved April, from http://www.adonlram.net/Religious-and-Moral-Education.html.
107. Hoge, D. R., Petrllo, G. H. & Smith, E. I. Transmission of religious and social values from parents to teenage children, Journal of Marriage and the Family, 44, 569-580.
108. خدابخش احمدی، «بررسي رابطه بين تقيدات مذهبي و ناسازگاري زناشويي»، مقالات همايش تقويت نظام خانواده و آسيبشناسي آن، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).
109. عذرا اعتمادی، «ایمان و معنویت در مشاوره و رواندرمانی»، فصلنامه تازه های زواندرمانی، 1384، سال دهم. ش 35 و 36. ص 146-131.
احمدی، خدابخش، «بررسي رابطه بين تقيدات مذهبي و ناسازگاري زناشويي»، مقالات همايش تقويت نظام خانواده و آسيبشناسي آن، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 1384.
اعتمادی، عذرا، «ایمان و معنویت در مشاوره و رواندرمانی»، فصلنامه تازه های زواندرمانی، 1384، سال دهم. ش 35 و 36. ص 146-131.
اولیاء، نرگس، و همكاران، آموزش غني سازي زندگي زناشويي، تهران، دانژه، 1388.
براندن، ناتانیل، روانشناسي حرمت نفس، ترجمه جمال هاشمي، تهران، جيحون، 1386.
تبعه امامی، شیرین، «تعيين و بررسي رابطه بين ويژگي هاي مرکزي و پيراموني عشق و تعهد در بزرگسالان جوان متأهل دانشگاه اصفهان»، پايان نامهي کارشناسي ارشد روانشناسي، دانشگاه اصفهان، دانشکدۀ علوم تربيتي و روانشناسي، 1382
جمالی، فریبا، «بررسي رابطه بين نگرش هاي مذهبي، احساس معنابخش بودن زندگي، و سلامت روان در دانشجويان دانشگاه هاي تهران»، پايان نامهي کارشناسي ارشد، تهران، دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي، دانشگاه الزهراء(ع)، 1375.
حسینی، بیتا، زمينه زوج درماني، تهران، جنگل، 1389.
حیرت، عاطفه، «بررسي اثربخشي زوج درماني اسلام محور بر سازگاري، سلامت روان و خوش بيني زوجين شهر اصفهان»، پايان نامه کارشناسي ارشد مشاورهي خانواده، دانشگاه اصفهان، دانشکدۀ علوم تربيتي و روانشناسي، 1388.
خدایاری فرد، محمد، «کاربرد مثبت نگری در روان درمانگری با تاکید بر دیدگاه اسلامی»، مجله روانشناسی و علوم تریتی دانشگاه تهران، 1379. دوره 1. ش 60. ص 164-140.
دانش، عصمت، تأثير روش زوج درماني اسلامي در افزايش جهت گيري مذهبي، خودشناسي و سازگاري زناشويي زوج هاي ناسازگار، مجموعه مقالات جوان و آرامش روان، مشاوره و درمانگري با نگرش اسلامي، چ پنجم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387.
رضایی، جواد، و همكاران، نقش سبک زندگي اسلام محور(با تأکيد بر نظام خانواده) و بيان راهکارهاي آن براي افزايش صميميت زوجين، مجموعه مقالات چهارمين کنگره ي ملّي آسيب شناسي خانواده، تهران، دانشگاه شهيد بهشتي، 1389، ص 217
زادهوش، سمیه، «مقايسه اثربخشي گروه درماني شناختي- رفتاري، مذهبي و گروه درماني شناختي- رفتاري کلاسيک بر روابط و رضايت زناشويي بانوان»، پايان نامهي کارشناسي ارشد روانشناسي باليني، دانشکده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه اصفهان، 1387.
سالاری فر، محمدرضا، خانواده در نگرش اسلام و روانشناسي، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387.
عباسی مولید، حسین، «بررسي تأثير آموزش گروهي واقعيت درماني بر تعهد زناشويي زوجين شهرستان خميني شهر»، پايان نامهي کارشناسي ارشد مشاورهي خانواده، دانشگاه اصفهان، دانشکدۀ علوم تربيتي و روانشناسي، 1388
عرفانی اکبری، معصومه، «بررسي مشکلات مربوط به صميميت زوجين و تأثير ارتباط درماني زوجين برآن»، پايان نامهي کارشناسي ارشد مشاوره و راهنمايي، تهران، دانشگاه الزهراء (س)، 1378.
فتوحی بناب، سکینه، و همكاران، «بررسي اثربخشي آموزش رويکردهاي زوج درماني شناختي-رفتاري، اسلامي و تحليل رفتارمتقابل بر سازگاري زناشويي زوج هاي ناسازگار»، فصلنامه تازه ها و پژوهشهاي مشاوره، 1388، دوره 8، ش 32، ص 109-127.
فقیهی، علی، جوان و آرامش روان، مشاوره و درمانگری با نگرش اسلامی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،(سومین همایش مشاوره از دیدگاه اسلام)، 1387
فقیهی، علی نقی، و فاطمه رفیعی مقدم، «بررسي ميزان اثربخشي آموزش هاي روان شناختي مبتني بر روايات اسلامي در رضايت زناشويي زوجين»، روانشناسي و دين، 1388، دوره 2، ش 3، ص 89 ـ 104.
کاوی، استیون، هفت عادت خوب خانواده، ترجمه سوسن ملکي، تهران، ذهن آويز، 1388.
کلارک وارن، نیل، در جستجوي عشق زندگي، ترجمه مهدي قرچه داغي، چ هشتم، تهران، اوحدي، 1388.
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، دارالاضواء، 1413 ق.
نجاریان پور، سمانه، و همكاران، «تأثير آموزش تعهد پيش از ازدواج بر بهبود ويژگي هاي تعهد در دختران دانشجوي دانشگاه آزاد اسلامي واحد فسا»، فصلنامه خانواده پژوهي، 1387،4(13)، 86-77.
نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین(ع)، 1380.
Adams, J.M. & Jons, W. H. Interpersonal commitment in historical perspective. Inj. Adams and W.Jons (Eds.) Handbook of Interpersonal Commitment and Relationship stability . New York: Plenum publishers. 1999, (pp.3-36).
Allen, E. S., & Baucom, D. H. Adult attachment and patterns of extradyadic involvement.Family Process. 2004.
Amato, P.R Continunity and chang in marital quality between 1980 and 2006. Journal of Marriage and the Family, . (2008). 1-22.
Amato PR. Studying marital interaction and commitment with survey data. Available from: http://www.popcenter.umd.edu/events/mifd/papers/amat. .2004.
Argyle, M., & Hallahmi, B. The Social Psychology of Religion. London: University Press. 1975.
Bergin, A. E. Religiosity and mental health: A critical revaluation and meta- analysis. Professional Psychology: Research and Practice, 1983, 14(2), 170-184.
Berozonsky, J. E. Identity style, parental authority, and identity commitment. Journal of Youth and Adolescence, 2004. 22, 213-220.
Brannon, Linda. Gender. Viacom company. (2nd ed). 1999.
Caughlin, J.P., & Johnson, M. P. The tripartite nature of marital commitment: Personal, moral, and structural reasons to stay married, Journal of Marriage and the Family, 1999, 61, 160-177.
Clements, R., Swenson, CH. Commitment to one’s spouse as a predictor of marital quality among older couples. Curr Psychol, 2000, 19(2), 110-20.
Chronic.,& Plahakova. A. Differences in marital satisfaction of men woman.Caska- sdvenka- psychiatric. 2009, 96-70.
Cohan, C. L., & Kleinbaum, S. Toward a greater understanding of premarital cohabitation and marital commitment. Journal of Marriage and Family, 2002, 64(1), 180-193.
Curtis, K. T., & Ellison. C. G. Religious Heterogamy and Marital Conflict: Findings from the National Survey of Families and Households. Journal of Family, 2002, 23: 551-576.
Dean DG, Spanier, GB. Commitment: An overlooked variable in marital adjustment. Sociological Force. 1974, 7, 113-118.
Fennel, D. L. Characteristics of long- term first marriage, Journal of mental counseling, 2007, 15, 445-460.
Florian, V., Mikulincer, M., & Hirschberger, G. The anxiety buffering function of close relationship: Evidence that relationship commitment acts as e terror management mechanism. Journal of Personality Social Psychology, 2002, 82(4), 527-542.
Green, S. G., & Bauer, T. N. (1995). Supervisory mentoring by advisers: Relationships with doctoral student potential, productivity, and commitment: Personnel Psychology Vol 48(3) Fal 1995, 537-561
Gunter, J. S., Oklahoma, N. An examination of the dimensions of commitment and satisfaction across year married. Unpublished doctoral dissertation: University of Oklahoma. 2004.
Harmon, D. KH. Black men and marriage: the impact of spirituality, religiosity and marital commitment on marital satisfaction. Unpublished doctoral dissertation: Alabuma University. 2005.
Harris VW. Marital quality, contex, and interaction: A comparison of individuals actress various income levels. Sci Context, 2006, 17, 48-52.
Hoge, D. R., Petrllo, G. H. & Smith, E. I. Transmission of religious and social values from parents to teenage children, Journal of Marriage and the Family, 1982, 44, 569-580.
Jarvis, M. O. The long-term role of newlywed conscientiousness and religiousness in marriage. , The University of Texas at Austin. 2006, P. 105.
Johnson, M.P. Personal, moral, and structural commitment to relationships: Experiences of choice and constraint. In Handbook of interpersonal commitment and relationship stability. J.M. Adams and W.H. Jones, eds. New York: Kluwer Academic. ,1999,73-87.
Johnson, M.P. Commitment. Cohesion, investment, barriers, alternatives, constraint: Why do people stay together when they really don’t want to? Proceeding of Theory and Research Methodology Workshop, National Council on Family Relation Annual Meeting, Dallas, 1985, 45-53.
Lambert, N. M., & Dollahite, David, C. The Threefold Cord: Marital Commitmrnt in Religious Couples. Journal of Family Issues: 2008, 29:592-416.
Larson, L.E., & Goltz, J.W. Religious participation and marital commitment. Review of Religious Research, 1989, 30, 387-400.
Levinger, G A social exchange view on the dissolution of pair relationships. In F.I. Nye (Ed), Family relationships: Rewards and Cosis Bererly Hills, CA: sage puplication. 1997. (pp.97-121).
Lucas, R. E. Reexamining adaptation and the set point model of happiness: Reaction to changes in marital status. Journal of Personality and Social Psychology, 2003, 84(3), 527-539.
MacCarthey B. Marital style and its effects on sexual desire and functioning.Journal Family Psychology. 1999, 10, 1-12.
Master, A. Marriage, commitment and divorce in a matching model with differential aging. Reviewe of Economic Dynamics, 2008, 11, 614-628.
Marcia, J.E. Development and Validation of ego- identity status. Journal of Personality and Social Psychology, 1966, 3, 551-558.
Mosako, J. Commitment and attachment dimensions. In partial fulfilment of the requirements for the degree of Doctor of Philosophy: Purdue University. 2009.
Moron, G. Parents: Religious and Moral Education, Retrieved April, 2005, from http://www.adonlram.net/Religious-and-Moral-Education.html. 2003.
Myers, D. G. The Friends and Faith of Happy people American Psychologist, 2000, 55(1), 56-57
Nichols, M. (2004). Lesbian sexuality/female sexuality: Rethinking ‘lesbian bed death’.
Sexual and Relationship Therapy, 19(4), 363–371
Nichols, m. & Schwartz, R. Family therapy: Concepts and methods. New York: Brunner & Mazel. 2004.
Rebeck, V. A. Confirming-and keeping-youth, Christian Ministry, 1994, 25, 9-18.
Reynold, J., & Mansfield, P. The effect of changing attitudes to marriage on its stability: Lord chancellor’s Department. High Divorce Rates: The state of the evidence on Reasons and Remedies, V. (1), 1-3. Reserch series NO. 2/99. [On-Line]. Available: www.oneplusone.org.uk. 1999.
Shackelford, T. K., Besser, A., Goetz, A. T. Personality, marital satisfaction, and probability of marital infidelity, Individual Differences Research (IDR), January, 2007.
Shields, E. P. The effect of religiosity and marital Commitment on marital satisfaction and stability. Unpublished doctoral dissertation: Brigham Yong University. 2001.
Smith, C. Theorizing religion effects among American adolescents. Journal for the scientific study of religion, . 2003, 42, 17-30
Speranger, E. Types of Men: The Psychology and Ethics of Personality, Translate by P. J. W. Pigors. Halle: Max Niemeyer. 1982.
Sternberg, R.J. The triangle of love: Intimacy, passion, commitment, New York: Basic Books. 1987.
Strachman, A. and Gable, S. Approach and avoidance relationship commitment, Motive Emot. 2006, 30, 117-126.
Swensen, C. H., & Trahaug, G. Commitment and the long-term marriage relationship.Journal of marriage and the family, 1985, 47, 937-945.
Vogelstein, I. C., & Kaplan, D. Untapped potential: The status of Jewish early childhood education in America, Journal of Beliefs and Values, 2002, 23, 203-216.