محمدحسین علیجانزاده روشن
آنچه که در اینجا ضرورتا و از باب مقدمه باید گفت، این است که جایگاه فقه در دنیای امروز، نه تنها یک جایگاه دانشی برای حوزهی عمل مکلفین است، بلکه به یک درجه بالاتر آنچه از فلسفهی این دانش دانسته میشودرسیده وآن رشد و تعالی جامعه به سمت زیست بهتر و حیات پاکتری است. اگر به ساحتهای وجودی این دانش تجویزی اعتبار گردد و به عمل در آید، مواهب بسیار زیادی دارد که نمونهای از آن تمدنی اسلامی در سدههای گذشته است که متأسفانه امروز به افول گرایید و محو شد؛ اما امروز اگر بخواهیم به تمدنی از جنس جدیدتر و نوینی دست یابیم، لاجرم باید فقه را از جایگاه دانش و اذهان فقها به روح کلی جامعه تسری داده و حتی جهانبینی پیش از فقه را بهصورت کامل در جهت ایجاد عمل صالح قرار دهیم. فرد مسلمان باید قبل از هر چیز مکلّف باشد؛ یعنی باید خود را موظف به انجام فرایضی بداند و این تکلیفمداری و موظفبودن حاصل نمیشود مگر از راه فکر و اندیشهای که قبل از این مسئله بر ذهن و روح آن فرد مسلمان حاکم میشود...