فصل نامه فرهنگی
فصل نامه فرهنگی شماره 44

بایگانی نشریه

گيرم که آب رفته به جوي بازآيد با آبروي رفته چه بايد کرد؟

مرضيه رجبي طوسي



بعد از انتشار فيلم عروسي‌اش؛ ديگر هيچ‌کس او را در جمع نمي‌ديد. تمام فکرش اين بود که فيلم چگونه و از کجا راهي سايت‌ها و خانه‌ها شده بود. آرزو مي‌کرد کاش معروف نبود و کسي او را نمي‌شناخت. مدت‌ها خود را در خانه حبس کرده بود و فکر اين که هر لحظه چه چشم‌هاي تجسس‌گري که با لذت به ناموسش و حريمش چشم دوخته، او را مي‌آزرد و تحت فشار اين افکار له شده بود. مدت‌ها گذشت تا با خودش کنار بيايد و موضوع را تمام شده بداند. اتفاقي بود که افتاده بود و کاري نمي‌توانست انجام دهد. اما آهِ اين مرد دل‌شکسته دير يا زود دامنگير آن‌هايي خواهد شد که به راحتي از پرچين‌ها و حصارها گذشته و به خود اجازه دادند تا به خانه‌هاي مردم، به حريم امن ديگران سرک بکشند...