سال يازدهم، شماره دوم، پياپي 28، پاييز و زمستان 1399
جمال سروش / استاديار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه ملاير jsoroush@chmail.ir
دريافت: 22/10/1398 ـ پذيرش: 30/02/1399
چکيده
در نگاه توحیدی، همة کارها حتی افعال اختیاری انسان، متعلق قضا و قدر الهی است. از سوي دیگر، با توجه به کامل مطلق بودن خدا و احسن بودن نظامش، لازم است که همواره راضی به قضای الهی باشیم. حال وظیفة انسان در موارد کفر و عصیان چیست؟ رضا یا عدم رضا؟ اندیشمندان اسلامی از دیرزمان پاسخهای متعددی به این مسئله دادهاند که مهمترین آنها بدینقرار است: 1. صاحب رساله قشیریه با تخصیص؛ 2. برخی عرفا با تفکیک بین قضا و مقضی؛ 3. میرداماد با تفکیک بالذات از بالعرض؛ 4. ملاصدرا با تدقیق در معنای قضاء و لازمة آن؛ 5. ربانی گلپایگانی با تفکیک قضاء تکوینی از قضاء تشریعی؛ 6. شهید مطهری با تفکیک کار منسوب به خدا از کار منسوب به بنده؛ 7. راهحل دیگر، توجه به ملاک رضایت و عدم رضایت؛ یعنی حسن و قبح عمل است که به نظر نگارنده ریشة حل مشکل است. در این نوشتار، با طرح و بررسی پاسخهای مذکور به روش توصیفی ـ تحلیلی درصدد حل این معمای اخلاقی هستیم.
کلیدواژهها: قضا و قدر، رضا به قضا، رضا به کفر، تعارض اخلاقی.