سال ششم، شماره دوم، پياپي 12، پاييز و زمستان 1393
سعيد آزادمنش / دانشجوي کارشناسي ارشد تاريخ و فلسفه آموزش و پرورش دانشگاه تهران Azadmanesh263@yahoo.com
افضل السادات حسيني / دانشيار گروه فلسفة تعليم و تربيت دانشگاه تهران afhoseini@ut.ac.ir
دريافت: 11/8/1393 ـ پذيرش: 13/12/1393
مسئلة اصلي اين پژوهش، بررسي تطبيقي اهداف تربيت اخلاقي در دورة ابتدايي در دو کشور ژاپن و ايران با نظر به ارزش هاي حاکم بر عناصر و مؤلفه هاي برنامه درسي است. بدين منظور از روش تحليل تطبيقي استفاده شده است. تربيت اخلاقي در نظام تعليم و تربيت رسمي دو کشور ايران و ژاپن از دو جهت قابل بررسي تطبيقي است: نخست، بررسي تطبيقي، کلي و با نگاهي کلان، و دوم، بررسي تطبيقي جزئي. از جمله يافته هاي بررسي كلي اين است كه اهداف تربيت اخلاقي دو کشور در چهار حوزه، شبيه به هم تنظيم شده اند که در برنامة درسي کشور ايران اين حوزه ها عبارت اند از: رابطه با خويشتن، رابطه با خدا، رابطه با ساير انسان ها و رابطه با خلقت؛ و در برنامة درسي کشور ژاپن نيز عبارت اند از: واکاوي خود، رابطه با طبيعت و داشتن افکار برتر، رابطه با ديگران و رابطه با گروه و جامعه. البته گفتني است که در برنامة درسي کشور ايران، خداوند نقش محوري دارد و ديگر حيطه ها متناظر با آن تنظيم شده اند. اما بررسي تطبيقي جزئي که تمرکز آن بررسي تک تک اهداف مرتبط با تربيت اخلاقي در نظام تعليم و تربيت رسمي در اين دو کشور در دورة ابتدايي است، به سه بخش تقسيم مي شود: نخست اهدافي که با هم هم پوشاني دارند، از جمله اينكه «کودک مؤدب و مهربان است» و «براي رسيدن به موفقيت پشتکار دارد و تلاش مي کند»؛ دوم اهدافي که ويژة کشور ايران هستند و در اهداف تربيت اخلاقي کشور ژاپن به آنها اشاره نشده است، از جمله اينكه «پوشش اسلامي را دوست دارد و آن را رعايت مي کند» و «خطا و اشتباه ديگران را در مورد خود مي بخشد»؛ و سرانجام اهدافي که ويژة کشور ژاپن هستند و در اهداف مرتبط با تربيت اخلاقي کشور ايران به آنها اشاره نشده است؛ از جمله «احترام به ديگر فرهنگ ها و ارزش قايل شدن براي مردمان ديگر ملل» و «مشارکت گروهي و مسئوليت پذيري».
کليدواژه ها: تربيت اخلاقي، تحليل تطبيقي، اهداف، دورة ابتدايي، دورة ابتدايي ، نظام تعليم و تربيت رسمي، ايران، ژاپن.
تربيت اخلاقي به دليل نقش مهمي كه در سرنوشت انسان و جامعه دارد، از ديرباز كانون توجه انديشمندان و پيشوايان ديني بوده است. قسمت اعظم آموزه هاي ديني يهود، مسيحيت و اسلام و ديگر اديان را اخلاقيات، و قسمت بيشتر فعاليت هاي اولياي دين هاي مختلف را تربيت اخلاقي تشكيل مي دهد. همچنين در ميان فيلسوفان نيز تربيت اخلاقي به منزلة شاكلة تربيت آدمي لحاظ شده است و از اين روست كه كانت مي گويد عميق ترين بخش تعليم و تربيت، تربيت اخلاقي است (ر.ك: كانت، 1374). از سوي ديگر، در زمانة ما ضرورت توجه به ارزش هاي اخلاقي بيش از هر زمان ديگر احساس مي شود؛ بحران هاي زيست محيطي، افزايش بزهكاري، تبهكاري، جنگ ها، فقر و بي عدالتي و مانند اينها شرايط به گونه اي رقم زده اند كه در عصر حاضر، بشر بيش از هر چيز ديگري به اخلاق و اعتلاي آن نيازمند است. اين سخن رابين بارو مؤيد اين مطلب است: جهان ما در نهايت خجالت و شرمساري فاقد اخلاق است و ما هر روز شاهد زندة بي اخلاقي هستيم (بارو، 1391، ص 206). بنابراين توجه به تربيت اخلاقي و بالندگي آن ضرورتي جهاني و انساني است.
چنانچه وظيفة مدرسه را تربيت نسل نوخاسته بدانيم و همچنين اگر جامعيت اصطلاح تربيت را بپذيريم كه فراتر از توجه به توسعة علمي شخصيت كودكان است، كاركرد نهاد مدرسه فراتر از توزيع دانش خواهد بود. علاوه بر اين، با توجه به اينكه در عصر فناوري اطلاعات به سر مي بريم، به سبب دسترس همگاني و همه جايي و آسان به اطلاعات، كاركرد مدرسه در توزيع دانش كم رنگ شده است و كاركردهايي ديگر مانند آمادگي براي زندگي، به ويژه در دوره هاي تربيت عمومي، مورد عنايت جدي است. بر اين اساس مي توان گفت كه مدرسه نمي تواند و نبايد در برابر موضوع اخلاق ساكت باشد (اهير، 1381، ص264). پرپل و پيان معتقدند:
مدارس ما نمي تواند از پرداختن به زندگي اخلاقي دانش آموزان پرهيز كنند. براي اين مدارس غيرقابل تصور است كه بچه ها را شش يا هفت ساعت در روز، صد و هشتاد روز در سال و از زمان شش سالگي تا آن گاه كه هجده ساله مي شوند بپذيرند، اما هيچ تأثيري در شيوة تفكر او دربارة مسائل اخلاقي و نيز شيوة رفتار او ايجاد نكنند (به نقل از جان الياس، 1385، ص101).
از ديگر سو، مطالعة تجارب ملل ديگر در عرصة تربيت اخلاقي يكي از نيازهاي پژوهشي كشور ماست كه كمتر بدان توجه شده است. نظام هاي تربيتي رسمي ملل ديگر، اگر نگوييم بيشتر از ما، دست كم به اندازة فرهنگ ما به مقولة اخلاق توجه دارند و اين دغدغه در نظام تربيت رسمي آنها نمود داشته است (حسني،1391، ص 10). شناخت و آگاهي از تجارب ملل ديگر و بررسي علل موفقيت و عدم موفقيت اين ملل در تربيت اخلاقي دانش آموزان براي ما مي تواند آموزنده باشد.
ازاين روي مسئلة اصلي اين پژوهش بررسي تطبيقي اهداف تربيت اخلاقي در دورة ابتدايي در دو كشور ژاپن و ايران با نظر به مصاديق ارزش هاي حاكم بر برنامة درسي است؛ با اين رويكرد كه بدانيم اهداف مرتبط با تربيت اخلاقي در نظام تعليم و تربيت رسمي اين دو كشور در دوره ابتدايي چه تفاوت ها و شباهت هايي با هم دارند. بنابراين اين پژوهش بر آن است تا به دو پرسش اساسي پاسخ دهد:
1. اهداف تربيت اخلاقي در دورة ابتدايي در نظام تعليم و تربيت رسمي كشور ايران و ژاپن چه شباهت ها و تفاوت هايي با هم دارند؟
2. با نظر به اهم ارزش هاي حاكم بر مؤلفه هاي برنامة درسي ملي ايران و اهداف تربيت اخلاقي ژاپن، چه ملاحظاتي در اهداف تربيت اخلاقي دورة ابتدايي ايران بايد در نظر گرفته شوند؟
تربيت اخلاقي دورة ابتدايي در كشور ايران و ژاپن با استفاده از روش تحليل تطبيقي بررسي شده است. روش تحليل تطبيقي به باور ريوكس (2006)، مقايسة تحليلي ميان افراد، گفت وگوها، گزاره ها، مجموعه ها، موضوع ها، گروه ها يا دوره هاي زماني است كه شباهت ها و تفاوت هاي آنها را آشكار مي كند. در دانشنامة پژوهش كيفي، بخش اصلي تحليل تطبيقي، تحليل تطبيقي پيوسته خوانده شده و آمده است:
در فرايند تحليل تطبيقي پيوسته، بخشي از داده ها همچون يك مفهوم يا يك گزاره، با ديگر مفهوم ها يا گزاره ها، مقايسه مي شود تا شباهت ها و تفاوت هاي آنها آشكار شود. با جداسازي و مقايسه پيوستة مفهوم ها و گزاره ها، امكان گسترش الگوي مفهومي مهيا مي شود كه نشان دهندة رابطه هاي گوناگون ميان مفهوم ها يا گزاره هاست (گيون، 2008، ص 100).
در اين بخش، نخست به طرح كليات و اصولي در زمينة برنامة تربيت اخلاقي در كشور ژاپن و سپس اهداف تربيت اخلاقي دوران ابتدايي در اين كشور مي پردازيم. در ادامه، به ارزش هاي حاكم بر الگوي هدف گذاري برنامة درسي و تربيت اخلاقي در كشور ايران اشاره اي خواهيم كرد و سرانجام اهداف تربيت اخلاقي دوران ابتدايي در كشور ايران را بر مي شمريم.
از دورة باستان تا قرون وسطا، سه مذهب عمده در ژاپن به نام هاي شينتو، آيين بودا و كنفوسيوس شكل گرفتند و گسترش يافتند. پس از آن اين مذاهب به تدريج بر يكديگر اثر گذاشتند و هستة اصلي نظام ارزشي ژاپن را تشكيل دادند. شينتو مذهب اصلي و بومي ژاپن است. اين مذهب داراي دو ركن اصلي است: پرستش طبيعت و پرستش نياكان. از ديدگاه شينتو، همة پديده ها و اشياي طبيعي دربردارندة خداوند هستند. مذهب شينتو داراي هيچ رهبر ويژه اي نبود و همچنين هيچ كتاب مقدسي نداشت. بنابراين پس از رواج آيين بودا، شينتو همچنان باقي ماند و تعاليم و حكمت هاي بودايي را همانندسازي كرد و پذيرفت. مذهب كنفوسيوس در اوايل قرن ششم به همراه ديگر محصولات چيني به ژاپن وارد شد (ايكه موتو، 1391، ص77). اين مذهب داراي چهار ركن اساسي بود: روابط سلسله مراتبي، نظام خانواده، همنوع دوستي و تأكيد بر تربيت (چن و چانگ، 1993، ص7) و اين چهار ركن بر اخلاقيات و ديدگاه مردم ژاپن نسبت به زندگي اثري عميق داشت. نظام اخلاقي ژاپن بر اين سه مذهب بنا شده است.
اصول اساسي آموزش و پرورش ژاپن در قانون اساسي مصوب سال 1946 و قانون بنيادي آموزش و پرورش مصوب سال 1947 تدوين و ارائه شده است (ر.ك: كانايا، 1988). از جملة مهم ترين اين اصول مي توان به مواردي از اين قبيل اشاره كرد:
هدف تربيت بايد پرورش كامل شخصيت و كوشش در جهت رشد و سلامت روحي و جسمي افراد باشد. مردم بايد چنان پرورش يابند كه به عنوان سازندگان جامعه و كشوري صلح دوست، به راستي و عدالت ارج نهند؛ به ارزش هاي فردي معتقد باشند؛ كارجو و كارطلب بوده، براي كار ارزش قايل شوند و احساس مسئوليت كنند؛ سرشار از روح استقلال باشند و براي صلح جهاني و رفاه و آسايش بشر و ايجاد روابط و تفاهم جمعي از هيچ كوششي دريغ نداشته باشند (كوباياشي، 1976، ص 121).
اين قانون با توجه به قانون اساسي ژاپن، به منظور تحقق اين كمال مطلوب پنج اصل حاكم بر آموزش و پرورش ملي را مشخص كرد: 1. اصل برخورداري از فرصت هاي برابر آموزشي؛ 2. اصل آموزش و پرورش عمومي و همگاني؛ 3. اصل آموزش و پرورش مختلط؛ 4. اصل ممنوعيت هرگونه تعليمات سياسي، حزبي و مذهبي؛ 5. اصل تدوين قوانين و موازين مقتضي.
در اواخر سال 1966 شوراي مركزي آموزش و پرورش سندي به نام تصوير فرد كامل ژاپني منتشر كرد. اين شورا در اين سند براي درك بهتر فلسفه و هدف هاي آموزش و پرورش، شانزده صفت اخلاقي و معنوي را كه انتظار مي رود فرد آرماني ژاپني از آن برخوردار باشد بيان كرده و آنها را ذيل چهار عنوان آورده است:
ـ از آزادي برخوردار باشد و به دموكراسي احترام گذارد؛
ـ متكي به خود بوده، من مستقلي داشته باشد؛
ـ ابتكار و اراده اي قوي داشته باشد؛
ـ حق شناس و حرمت نگه دار باشد و براي مشاركت در حل و فصل امور ارج قايل شود؛
ـ مسلط بر نفس خويش باشد كه اين، از سيطرة شخص بر رفتار خويش و پذيرش مسئوليت ها ناشي مي شود.
ـ خانه را به صورت جايگاهي سرشار از عشق و شادي در آورد؛
ـ خانه را براي آرامش و آسايش اعضاي خانواده مهيا سازد؛
ـ خانه را كانون تعليم و تربيت قرار دهد؛
ـ مهمان نواز باشد و با خانواده هاي ديگر پيرامون محل زندگي خويش معاشرت كند و از اين كار لذت ببرد.
ـ كارطلب و كارگزاري متعهد باشد و اوقاتي از خويش را صرف كار كند؛
ـ با روحية خدمت به جامعه در بهزيستي اجتماعي مددكار باشد؛
ـ به ارزش هاي اجتماعي كه در كانون اخلاق جامعه قرار دارند احترام بگذارد؛
ـ با نگاهي آينده نگر و نقادانه به فعاليت هاي فرهنگي و توليدي نظر داشته باشد و در بالندگي آن صميمانه اهتمام بورزد.
ـ وطن خواه باشد و عشقي جاودانه به ملت داشته باشد؛
ـ به ميراث فرهنگي و نمادهاي ملي احترام بگذارد؛
ـ مروج ويژگي ها و هنجارهاي عالي و ملي و بين المللي باشد (آقازاده، 1390، ص 145- 146).
ازاين رو مي توان گفت كه هدف اصلي آموزش در ژاپن توسعة همه جانبه شخصيت و پرورش ذهني و جسمي كودكان است تا بتوانند افرادي سالم تربيت كنند كه به حقيقت و عدالت عشق مي ورزند؛ به حقوق افراد احترام مي گذارند؛ براي كار ارزش قايل اند؛ احساسي عميق نسبت به مسئوليت هاي خود دارند و به منزلة سازندگان جامعه و كشوري صلح طلب با روحيه اي سرشار از استقلال و آزادي پرورش يابند. ژاپن پس از جنگ جهاني دوم كوشيده در آموزش و پرورش خود، حقيقت طلبي و صلح جويي در ميان شاگردان را تقويت كند و براي رسيدن به اهداف آموزشي، نه سال آموزش پاية رايگان، آموزش مختلط و امثال آنها را فراهم مي آورد.
ژاپن يكي از كشورهاي صنعتي است كه تربيت اخلاقي را با نظارت شديد دولت اجرا مي كند. برنامة درسي ژاپن از سه بخش تشكيل شده است: موضوعات درسي، تربيت اخلاقي و فعاليت هاي خاص. هر مدرسه برنامه اي درسي بر اساس واحدهاي درس برنامة تحصيلي تنظيم مي كند كه نشان دهندة استانداردهاي تحصيلي و درسي تعيين شده توسط وزير تربيت، علم و فرهنگ است و مدارس بر اساس قانون موظف اند بر اجراي اين استانداردها نظارت داشته باشند. تربيت اخلاقي بايد از طريق همة فعاليت هاي آموزشي مدرسه ارائه شود و اين امر بايد به منزلة اصلي اساسي در نظر گرفته شود. درنتيجه آموزش صحيح براي رشد اخلاقي، نه تنها در ساعات مربوط به تربيت اخلاقي، بلكه بايد در ساعات مربوط به موضوعات درسي و فعاليت هاي ويژه نيز همسو با ويژگي هاي خاص آن ارائه شود (ايكه موتو، 1391، ص 75).
همچنين اين برنامة درسي، شش هدف كلي براي تربيت اخلاقي در دوران ابتدايي تعيين مي كند:
1. تقويت روح احترام نسبت به مقام و شأن انسان و زندگي؛
2. پرورش افرادي كه در پي انتقال و گسترش فرهنگ سنتي هستند و ايجاد فرهنگي كه از لحاظ هويت فردي غني باشد؛
3. پرورش افرادي كه براي ايجاد جامعة مردم سالار مي كوشند؛
4. پرورش افرادي كه بتوانند در ايجاد يك جامعة بين المللي صلح آميز مشاركت داشته باشند؛
5. پرورش افرادي كه بتوانند تصميم گيري هاي مستقل داشته باشند؛
6. تقويت حس اخلاقيات (مكالا، 2008، ص 27).
در دورة ابتدايي، تربيت اخلاقي به منزلة يك موضوع درسي مستقل با عنوان درس تربيت اخلاقي ارائه مي شود، و هر دانش آموز در دورة ابتدايي 45 دقيقه درس تربيت اخلاقي دريافت مي كند. معمولاً ارزش هايي براي تدريس انتخاب مي شوند كه با يكديگر رابطه دارند. محتواي درس تربيت اخلاقي در اين دوره شامل اهدافي در چهار طبقة واكاوي خود، رابطه با ديگران، رابطه با طبيعت و مقام برتر و رابطه با گروه و جامعه است كه در ادامه بدانها اشاره مي كنيم (مكالا، 2008، ص27؛ ايكه موتو، 1391، ص86-85)؛
ـ اعتدال: حفظ تعادل در زندگي و انجام مستقل كارهايي كه فرد مي تواند انجام دهد (پاية 3 و 4 دبستان)؛
ـ پشتكار: فرد به طور مستقل بر روي كارهايي كه مي تواند انجام دهد، سخت كار كند (پاية 1 و 2 دبستان)؛
ـ شجاعت: آنچه را كه صحيح به نظر مي رسد شجاعانه انجام دهد (پاية 3 و 4 دبستان)؛
ـ صميميت: زندگي اي سرشار از صميميت و سرزندگي داشته باشد (پاية 3 و 4 دبستان)؛
ـ آزادي و نظم و ترتيب: براي آزادي و انجام كارها با نظم و ترتيب ارزش قايل شود (پايه 5 و 6 دبستان).
ـ بهبود خويشتن: ويژگي هاي خوب را در خود پرورش دهد و خود را براي تغييرات مطلوب در شخصيت بيشتر بشناسد (پاية 5 و 6 دبستان).
ـ توجه و مهرباني نسبت به ديگران: رعايت حال ديگران و مهرباني با ايشان و قرار دادن خود در موقعيت ديگران (پاية 5 و 6 دبستان)؛
ـ دوستي: درك يكديگر، اعتماد به هم نوعان و كمك به ايشان (پاية 3 و 4 دبستان)؛
ـ سپاس گزاري و احترام: ملاقات افرادي كه از زندگي مردم و شهروندان سالخورده حمايت مي كنند، و به نشانة احترام از آنها تشكر كردن (پاية 3 و 4 دبستان)؛
ـ فروتني: فروتني و احترام به ديگران به رغم داشتن عقايد و ايده هاي متفاوت و آزادانديشي (پاية 5 و 6 دبستان).
ـ احترام به طبيعت: آشنايي با طبيعت اطراف و محبت كردن به حيوانات و گياهان (پاية 1 و 2 دبستان)؛
ـ احترام به زندگي: احترام به زندگي و كلية موجودات زنده (پاية 3 و 4 دبستان)؛
ـ حس زيباشناختي: برخورداري از حس زيباشناختي و احساس احترام نسبت به قدرت برتر بر انسان ها (پاية 5 و 6 دبستان).
ـ وظيفة جمعي: احترام به وظيفة جمعي و وفاي به عهد و رعايت قوانين جامعه (پاية 3 و 4 دبستان)؛
ـ عدالت: انصاف داشتن نسبت به همة افراد، فارغ از تبعيض و تعصب، و تلاش براي تشخيص عدالت (پاية 5 و 6 دبستان)؛
ـ مشاركت گروهي و مسئوليت پذيري: تمايل به شركت در گروه هاي موجود، آگاهي نسبت به نقش خويش و انجام وظايف خويش در همكاري با ديگران (پاية 5 و 6 دبستان)؛
ـ صنعت: درك اهميت كار كردن و تمايل به كار كردن (پاية 3 و 4 دبستان)؛
ـ احترام به اعضاي خانواده: عشق ورزيدن و احترام به والدين و پدربزرگ و مادربزرگ و كمك به آنها در زمينة كارهاي خانه (پاية 1 و 2 دبستان)؛
ـ احترام به معلمان و ديگر افراد مدرسه: دوست داشتن و احترام گذاشتن به معلمان و ديگر كاركنان مدرسه و تلاش در زمينة ساختن مدرسه اي بهتر با همكاري ديگران (پاية 5 و 6 دبستان)؛
ـ احترام گذاشتن به سنت و عشق به ميهن: علاقه مند بودن به فرهنگ و سنت ملي و عشق به ميهن (پاية 3 و 4 دبستان)؛
ـ احترام به ديگر فرهنگ ها: ارزش قايل شدن براي فرهنگ ها و مردمان ديگر و تلاش براي ارتقاي دوستي هاي بين المللي (پاية 5 و 6 دبستان).
از نظر لوئيس در دورة ابتدايي كه مهم ترين دورة آموزشي ژاپن است اين موارد ديده مي شود:
ـ بچه ها قوانين و ضوابط كلاس درس را شكل مي دهند و در مقابل اجراي آنها احساس تعهد مي كنند؛
ـ همة بچه ها با هر نوع رفتار و توانايي، كلاس را مديريت مي كنند؛
ـ بچه ها هر روز از طريق كارهاي روزانه و فعاليت هاي ديگر، محيط آرام و راحتي را براي هم كلاسي هاي خود فراهم مي آورند؛
ـ دانش آموزان اغلب به رفتارهاي خود مي انديشند و دربارة چگونگي ارتباط آن با پاره اي از ارزش ها، از قبيل مهرباني و احساس مسئوليت، اظهار نظر مي كنند (لوئيس، 1383، ص ۵۴).
يكي از كاركردهاي اصلي تربيت اخلاقي در ژاپن، انتقال فرهنگ همراه با ارزش ها و دانش تثبيت شدة آن است. هدف، تنها ديدگاه هاي فردي و پيامدهاي رفتاري آنها، يعني فضيلت اجتماعي است. هدف اولية تربيت اخلاقي، حفظ و گسترش فرهنگ سنتي است كه ارزش هاي مذهبي را بازمي تاباند؛ اگرچه آموزش يك مذهب خاص در مدارس دولتي ممنوع است (توماس، 1958، ص18-17).
پيوندهاي نزديك ميان خانواده و مدرسه از لحاظ ارزش ها نيز يكي از نكته هاي مهم تربيت اخلاقي در ژاپن است (ايكه موتو، 1391، ص95). تربيت اخلاقي ژاپن در مدارس به نوعي شكل گسترش يافتة تربيت اخلاقي خانواده است. در نتيجه بدون تربيت اخلاقي در خانه، برنامة تربيت اخلاقي در مدرسه به خوبي عمل نخواهد كرد. نقش تربيت اخلاقي در مدارس، اجرا كردن فضيلت هاي اجتماعي است كه در خانه مورد انتظار هستند و كودكان مي توانند آنها را در مدرسه و سپس در جامعه به كار گيرند. اهداف تربيت اخلاقي را نمي توان از طريق روش هاي غيرطبيعي يا مصنوعي، مانند تلقين فكري محقق ساخت. اخلاقياتي كه در شرايط طبيعي فراگرفته شده اند، مي توانند به صورت طبيعي نيز ابراز شوند. ميان خانواده و مدرسه از لحاظ تربيت اخلاقي نبايد اختلاف چنداتي وجود داشته باشد. نقش معلمان بايد مشابه نقش والدين باشد تا بتوانند احترام كودكان را جلب كنند.
در اين بخش به مقولة تربيت اخلاقي در نظام آموزش و پرورش كشور ايران مي پردازيم. بنابراين نخست به اهم مصاديق ارزش هاي حاكم بر برنامه درسي ملي ايران و اهداف تربيت اخلاقي در نظام آموزش و پرورش ايران اشاره مي كنيم؛ سپس اهداف تربيت اخلاقي دوران ابتدايي مصوب شوراي عالي آموزش و پرورش، و همچنين اهداف تفصيلي حيطة اخلاقي دوران ابتدايي برنامة درسي ملي را بر مي شمريم كه در چهار حيطة رابطه با خويشتن، رابطه با خدا، رابطه با خلق خدا و رابطه با خلقت تنظيم شده اند.
مقصود از مصاديق ارزش ها گزاره هايي دربارة ارزش ها در زمينة عرصه هاي چهارگانة خدا، خود، خلق و خلقت است. در اينجا به كليات و مهم ترين آنها در هر كدام از اين حيطه ها اشاره مي كنيم (شوراي عالي آموزش و پرورش، 1391).
توحيد، قرب الي الله، عبوديت و حيات پاك در رأس همة ارزش ها قرار دارند و مصداق حقيقي غايت زندگي انسان هستند. اُنس و التزام عملي به قرآن كريم، دوستي عترت و اهل بيت عصمت و طهارت، تولا و تبرا، امر به معروف و نهي از منكر از جمله راه هاي مهم در جهت رسيدن به حيات طيبه اند. عبادت آگاهانه و پرستش عاشقانة خداوند سبحان، نقش بنيادين در رشد و تعالي انسان دارد.
عمل مبتني بر ايمان و تفكر، كسب روزي حلال، حفظ و ارتقاي سلامت و بهداشت فردي، برخورداري از حيا و عفت، آراستگي ظاهري و پوشيدن لباس مناسب، فعاليت و تلاش و پرهيز از بطالت و بيكاري، پرهيز از اسراف و زياده خواهي، حفظ عزت نفس و كرامت انساني، پايبندي به احكام شرعي به ويژه انجام واجبات و ترك محرمات، از جمله مهم ترين ارزش هاي مرتبط با حيطة خود برشمرده شده اند.
ازجمله مهم ترين اين ارزش ها در چهار قلمرو خانواده، جامعه و كشور، امت اسلامي و جامعة جهاني مي توان به مواردي از اين دست اشاره كرد: 1. احترام، احسان و مهرورزي به والدين و اعضاي خانواده، 2. احترام و خدمت به بزرگ سالان، 3. محبت به خردسالان و توجه به نياز و تربيت كودكان و رعايت حقوق آنان، 4. احترام به قانون و قانون مداري بر مبناي قانون اساسي، 5. توجه به آزادي مسئولانه و عدالت اجتماعي، 6. همكاري، تعاون و مشاركت اجتماعي و احترام به آحاد جامعه، 7. پاسداشت خدمات شخصيت هاي مؤثر در عرصه هاي مهم فرهنگي، اعتقادي، علمي و فناورانه، ادبي، سياسي، هنري و اجتماعي در تاريخ و تمدن ايران و اسلام، 8. احترام به مظاهر ملي (پرچم، سرود ملي، زبان فارسي و جشن هاي ملي)، 9. وطن دوستي، ايثارگري، فداكاري و شهادت طلبي در جهت حفظ ارزش هاي الهي و كيان جمهوري اسلامي ايران، 10. ارتقاي جايگاه علمي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي و معنوي ايران در عرصة بين الملل، 11. وحدت و هم بستگي ميان مسلمانان، 12. اهتمام و كوشش در جهت حل معضلات و مشكلات مسلمانان، 13. مشاركت فعال در همكاري با مسلمانان جهان در امور فرهنگي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي، 14. احترام به حقوق انسان ها در راستاي تعميم سعادت و ايجاد اميد و آينده اي روشن براي همة انسان ها، 15. احترام به پيمان هاي معتبر جهاني، 16. احترام به اديان الهي و تقويت روابط انساني با پيروان آنها، 17. گسترش فرهنگ گفت وگو و استفاده از روش هاي مسالمت آميز در حل مسائل بين المللي مبتني بر ارزش هاي توحيدي، 18. و نهايتاً تلاش در جهت حل مشكلات جهاني از قبيل روابط ظالمانه، فقر، بيماري و تبعيض.
1. احساس مسئوليت در برابر پديده هاي خلقت و همكاري در حفاظت از زمين، گياهان و جانوران،
2. نگاه به طبيعت به منزلة مخلوقات خداوند و امانت الهي و كتاب معرفت، 3. كشف قابليت هاي طبيعت و بهره برداري عاقلانه و مسئولانه از منابع و مواهب طبيعي، 4. علاقه به مراتب فوق طبيعت در هستي و برقراري ارتباط سازنده با آنها، 5. توجه به استمرار و جاودانگي حيات انسان پس از مرگ و تأثير سازندة آن در زندگي انسان.
با برسي اهداف اخلاقي مصوب دورة ابتدايي مي توان به نگاهي جامع نسبت به حوزة تربيت اخلاقي در دوران ابتدايي در كشور ايران دست يافت. اين اهداف از اين قرارند (شوراي عالي آموزش و پرورش، 1379):
راست گو و امين است؛ مؤدب و مهربان است؛ به عهد خود پايبند است؛ مظاهر حيا و عفت در او آشكار است؛ احترام به بزرگ ترها را وظيفة خود مي داند و به نظرات آنها توجه مي كند؛ از والدين اطاعت مي كند؛ شجاع و صبور است؛ تميز است و پاكيزگي را دوست دارد؛ تكاليف شخصي روزانة خود را شخصاً انجام مي دهد؛ براي رسيدن به موفقيت پشتكار دارد و تلاش مي كند؛ پوشش اسلامي را دوست دارد و آن را رعايت مي كند؛ اوقات فراغت خود را با فعاليت ها و بازي هاي مناسب پر مي كند؛ اميدوار و بانشاط است و از مواجهه با مشكلات نمي هراسد؛ ظاهري آراسته دارد؛ خطا و اشتباه ديگران را دربارة خود مي بخشد؛ براي رفتارهاي خود با ديگران دليل دارد؛ در ارتباط با ديگران از كلمات محبت آميز و دوستانه استفاده مي كند؛ براي انجام كارهاي خود، دوستانش را به زحمت نمي اندازد؛ به هم كلاسان وهم سالان خود در انجام وظايف يادگيري كمك مي كند؛ در برابر رفتارهاي ناپسند خود پوزش مي خواهد و رفتار خود را اصلاح مي كند؛ نظم و انضباط را در خانه، مدرسه و اجتماع رعايت مي كند.
با توجه به مباني ارزش شناختي و اهم مصاديق ارزش هاي حاكم بر برنامه درسي ملي نظام آموزش و پرورش ايران (صادق زاده و همكاران، 1390 و شوراي عالي آموزش و پرورش، 1391)، اهداف تفصيلي حوزة اخلاق در دورة ابتدايي نيز به چهار حيطة ارتباط با خود، خدا، خلق خدا و خلقت تقسيم مي شوند كه بدان ها اشاره مي كنيم (شوراي عالي آموزش و پرورش، 1389).
ـ پرهيز از تنبلي؛
ـ علاقه به انجام كارهاي خوب؛
ـ مهارت در نه گفتن به كارهاي زشت.
ـ تلاش در انجام كارهاي نيك و دوري از رفتارهاي ناپسند؛
ـ ارزش گذاري براي حيا و عفاف.
ـ داشتن رفتار خوب با ديگران، مانند محبت به ديگران، كمك به بچه هاي نيازمند و پرهيز از مسخره كردن ديگران، بدگويي، تهمت زدن و دروغ گويي، بخشيدن ديگران، استفاده از كلمات محبت آميز و دوستانه در برخورد با ديگران؛
ـ ارج نهادن به آداب و سنت هاي محلي، ملي و اسلامي؛
ـ عذرخواهي از رفتارهاي اشتباه و ناپسند، توجه به راست گويي و حفظ امانت و صبر در كارها؛
ـ ارزش گذاري براي كار و كوشش.
ـ پاكيزه نگاه داشتن محيط كلاس، مدرسه و منزل؛
ـ احساس مسئوليت در حفظ گياهان، جانوران و پاكيزه نگاه داشتن محيط؛
ـ ارزش گذاري براي علم و دانش.
در پاسخ به پرسش اول پژوهش، تربيت اخلاقي در نظام تعليم و تربيت رسمي دو كشور ايران و ژاپن از دو جهت قابل بررسي تطبيقي است: نخست با نگاهي كلي به قلمرو تربيت اخلاقي در نظام آموزش و پرورش رسمي اين دو كشور و دوم، با نگاهي جزئي به اهداف تربيت اخلاقي اين دو كشور. درنهايت در پاسخ به پرسش دوم پژوهش، با نظر به مباني ارزش شناختي حاكم بر نظام تعليم و تربيت رسمي در ايران و اهداف تربيت اخلاقي ژاپن، ملاحظاتي براي اهداف تربيت اخلاقي دوره ابتدايي ايران بيان شده است.
در بررسي تطبيقي كلي و با نگاه كلان، دو حيطة تربيت اخلاقي در نظام آموزش و پرورش دو كشور ايران و ژاپن را به صورت كلي مورد توجه قرار داده ايم كه از جمله يافته هاي اين بررسي مي توان به اين موارد اشاره كرد:
1. اهداف تربيت اخلاقي دو كشور در چهار حوزه شبيه به هم تنظيم شده اند كه در برنامة درسي كشور ايران اين حوزه ها عبارت اند از: رابطه با خويشتن، رابطه با خدا، رابطه با ساير انسان ها و رابطه با خلقت، و در برنامة درسي كشور ژاپن نيز عبارت اند از: واكاوي خود، رابطه با طبيعت و داشتن افكار برتر، رابطه با ديگران و رابطه با گروه و جامعه. با اين تفاوت كه در برنامة درسي كشور ايران، خداوند نقش محوري دارد و ديگر حيطه ها متناظر با آن تنظيم شده اند، درحالي كه در كشور ژاپن اين محوريت وجود ندارد؛ زيرا با توجه به فرهنگ مذهبي و سنتي آنها، همة پديده ها و اشياي طبيعي دربردارندة خداوند هستند؛
2. اهداف تربيت اخلاقي كشور ژاپن به صورت جزئي و نزديك به تجربيات كودك تدوين شده اند و از واقع گرايي بيشتري در اين زمينه برخوردارند؛ به گونه اي كه اين اهداف براي كودكان نيز قابل درك اند و كودكان جهت تحقق آنها مي كوشند؛ درحالي كه اهداف تربيت اخلاقي در كشور ايران به گونه كلي تر و آرمان گرايانه بيان شده اند؛ به نحوي كه تحقق اين اهداف در دوران ابتدايي اساساً ناممكن به نظر مي رسد و از همين رو كودك و مربي نمي توانند ارتباط خوبي با اين اهداف برقرار كنند؛
3. در مدارس كشور ژاپن دانش آموزان در زمينة تربيت اخلاقي، درسي به نام اخلاق دارند، درحالي كه در كشور ايران، درس مرتبط با تربيت اخلاقي همان درس ديني است. علاوه بر اين، تربيت اخلاقي در كشور ژاپن به صورت موازي در سه بخش فعاليت هاي خاص، موضوعات درسي و تربيت اخلاقي دنبال مي شود، درحالي كه در كشور ايران، تربيت اخلاقي تنها از طريق درس ديني پيگيري مي شود و در ديگر حوزه هاي برنامة درسي و فوق برنامه مسئوليتي در اين زمينه محول نشده است و اگر كاري در اين حيطه ها انجام شود ناشي از ذوق و سليقة مربي است نه بر پاية اصول حاكم بر برنامة درسي.
4. در كشور ژاپن، اهداف تربيت اخلاقي به صورت خاص براي هر پايه تعريف شده است و اين اهداف براي كودكان و معلمان، مشخص و هميشه پيش روي آنهاست؛ درحالي كه اهداف تربيت اخلاقي در كشور ايران به صورت كلي تر و براي دورة ابتدايي مشخص شده اند و به صورت خاص براي هر پايه هدفي معين نشده است؛
5. در ژاپن در زمينة تربيت اخلاقي ارتباطي نزديك ميان خانواده و مدرسه وجود دارد و درواقع هر دوي اينها در پي تحكيم مباني و اهداف اخلاقي يك ساني هستند؛ درحالي كه در ايران چنين نيست و اساساً گفت وگويي در اين زمينه ميان خانواده و مدرسه رخ نمي دهد و هركدام از اين دو، اهداف اخلاقي خود را دنبال مي كنند و گاهي ارزش هاي هركدام از اين دو در مقابل ديگري قرار دارد؛
6. در نهايت اينكه اهداف تربيت اخلاقي دورة ابتدايي در كشور ژاپن متناسب با اصول و ارزش هاي حاكم بر برنامة درسي اين كشور تدوين شده اند، درحالي كه اهداف تربيت اخلاقي دورة ابتدايي كشور ايران، متناسب با مباني و ارزش هاي حاكم بر برنامة درسي ملي ايران تدوين نشده اند؛ براي بسياري از ارزش هاي حاكم بر عناصر برنامة درسي ملي، هدفي بيان نشده است و ردپاي اين ارزش ها در اهداف تربيت اخلاقي دورة ابتدايي يافت نمي شود (ر.ك: سجاديه و آزادمنش، 1392).
بررسي تطبيقي جزئي، كه تمركز آن بررسي تك تك اهداف مرتبط با تربيت اخلاقي در نظام تعليم و تربيت رسمي در اين دو كشور در دورة ابتدايي است به سه بخشِ هم پوشاني اهداف، اهداف مختص كشور ايران و اهداف مختص كشور ژاپن تقسيم مي شود. خلاصة مباحث اين بخش در جدول شمارة 1 مي آيد.
در اين بخش به اهدافي اشاره مي كنيم كه در اهداف تربيت اخلاقي هر دو كشور در دوران ابتدايي، بدانها تأكيد شده است و عبارت اند از: مؤدب و مهربان بودن با ديگران، تلاش و پشتكار در انجام امور، راست گويي و صداقت، وفاداري به عهود و قانون مداري، احترام به بزرگ ترها و تشكر از حاميان سال خوردگان، شجاع و صبور بودن در انجام اموري كه صحيح به نظر مي رسد ، تكاليف شخصي روزانة خود را شخصاً انجام دادن، ظاهري آراسته داشتن، در ارتباط با ديگران از كلمات محبت آميز و دوستانه استفاده كردن، نظم و انضباط را در خانه، مدرسه و اجتماع رعايت كردن، به هم كلاسان و همسالان خود در انجام وظايف يادگيري ياري رساندن، علاقه به انجام كارهاي خوب، ارج نهادن به آداب و سنت هاي محلي و ملي، درك اهميت كار و كوشش و تمايل به آن، احساس مسئوليت در حفظ گياهان، جانوران و پاكيزه نگاه داشتن محيط.
اين اهداف، اموري را دربر مي گيرند كه به كشور ايران اختصاص دارند و در اهداف تربيت اخلاقي كشور ژاپن به آنها اشاره نشده است و عبارت اند از: علاقه به پوشش اسلامي و رعايت آن، بخشش خطا و اشتباه ديگران در مورد خود، آشكار بودن ظاهر حيا و عفت در رفتار شخص، اطاعت از والدين، پر كردن اوقات فراغت خود با فعاليت ها و بازي هاي مناسب، دليل داشتن براي رفتارهاي خود با ديگران، پوزش خواستن از رفتارهاي ناپسند خود و اصلاح رفتار خود، مهارت در نه گفتن به كارهاي زشت، تلاش در انجام كارهاي نيك و دوري از رفتارهاي ناپسند، ارزش گذاري براي حيا و عفاف، ارزش گذاري براي علم و دانش.
درنهايت اهدافي هستند كه به تربيت اخلاقي در دوران ابتدايي كشور ژاپن اختصاص دارند و در اهداف مرتبط با تربيت اخلاقي كشور ايران به آنها اشاره نشده است و عبارت اند از: احترام به ديگر فرهنگ ها و ارزش قايل شدن براي مردمان ديگر ملل، مشاركت گروهي و مسئوليت پذيري، حفظ تعادل در زندگي، حفظ زندگي سرشار از صميميت و سرزندگي، ارزش قايل شدن براي آزادي، شناخت خويش و پرورش ويژگي هاي خوب در خود، اعتماد به همنوعان و كمك به آنها، آزادانديشي، احترام به زندگي و همة موجودات زنده، برخورداري از حس زيباشناختي، تلاش براي تشخيص عدالت، احترام به معلمان و ديگر افراد مدرسه.
جدول 1. تحليل تطبيقي جزئي اهداف تربيت اخلاقي دورة ابتدايي در ايران و ژاپن
اهداف مشترك در ايران و ژاپن | اهداف مختص كشور ايران | اهداف مختص كشور ژاپن |
مؤدب و مهربان بودن با ديگران تلاش و پشتكار در انجام امور راست گويي و صداقت وفاداري به عهود و قانون مداري احترام به بزرگ ترها و تشكر از حاميان سال خوردگان شجاع و صبور بودن در انجام اموري كه صحيح به نظر مي رسد تكاليف شخصي روزانة خود را شخصاً انجام دادن ظاهري آراسته داشتن در ارتباط با ديگران از كلمات محبت آميز و دوستانه استفاده كردن نظم و انضباط را در خانه، مدرسه و اجتماع رعايت كردن به هم كلاسان و همسالان خود در انجام وظايف يادگيري كمك كردن علاقه به انجام كارهاي خوب ارج نهادن به آداب و سنت هاي محلي و ملي درك اهميت كار و كوشش و تمايل به آن احساس مسئوليت در حفظ گياهان، جانوران و پاكيزه نگاه داشتن محيط | پوشش اسلامي را دوست دارد و آن را رعايت مي كند خطا و اشتباه ديگران را در مورد خود مي بخشد مظاهر حيا و عفت در او آشكار است از والدين اطاعت مي كند اوقات فراغت خود را با فعاليت ها و بازي هاي مناسب پر مي كند براي رفتارهاي خود با ديگران دليل دارد در برابر رفتارهاي ناپسند خود پوزش خواسته و رفتار خود را اصلاح مي كند مهارت در نه گفتن به كارهاي زشت تلاش در انجام كارهاي نيك و دوري از رفتارهاي ناپسند ارزش گذاري براي حيا و عفاف عذرخواهي از رفتارهاي اشتباه و ناپسند ارزش گذاري براي علم و دانش | احترام به ديگر فرهنگ ها و ارزش قايل شدن براي مردمان ديگر ملل مشاركت گروهي و مسئوليت پذيري حفظ تعادل در زندگي حفظ زندگي سرشار از صميميت و سرزندگي ارزش قايل شدن براي آزادي شناخت خويش و پرورش ويژگي هاي خوب در خود اعتماد به همنوعان و كمك به آنها آزادانديشي احترام به زندگي و كلية موجودات زنده برخورداري از حس زيباشناختي تلاش براي تشخيص عدالت احترام به معلمان و ديگر افراد مدرسه |
به رغم شباهت هاي بسياري كه در برنامة تربيت اخلاقي در كشور ايران و ژاپن ديده مي شود، پيشنهاد مي شود كه نخست اهداف تربيت اخلاقي در كشور ايران واقع گرايانه تر و متناسب با رشد ذهني و تجربيات كودك اصلاح شوند و از سطح انتزاع آنها كاسته شود. در زمينة اهداف تربيت اخلاقي در كشور ايران، ما شاهد اهداف فراواني هستيم كه بسيار جنبة آرماني دارند و شمار آنها نيز بالاست؛ درحالي كه به مرحلة اجرا نمي رسند؛ اما در كشور ژاپن اهداف واقعي تر و متناسب با روحيات و ذهنيات كودك تنظيم شده اند و درعين حال از شمار اندكي برخوردارند و به همين دليل براي اجرايي كردن آنها مشكلات كمتري وجود خواهد داشت و به نحو بهتري مي توان روي آنها تمركز كرد.
نكتة ديگر اينكه، اهدافي چون احترام به ديگر فرهنگ ها و ارزش قايل شدن براي مردمان ديگر ملل، مشاركت گروهي و مسئوليت پذيري، احترام به زندگي و همة موجودات زنده، اعتماد به همنوعان و كمك به آنها و احترام به معلمان و ديگر افراد مدرسه، بيشتر كانون توجه قرار گيرند؛ چراكه در فرهنگ ايراني ـ اسلامي و متون ديني ما نيز بر چنين اهدافي تأكيد شده و در مصاديق ارزش هاي حاكم بر برنامة درسي ملي نيز بدانها اشاره شده است. البته مي توان گفت اساساً هدف گذاري در حيطة تربيت اخلاقي در كشور ايران، متناسب با مباني ارزش شناختي حاكم بر سند تحول بنيادين آموزش و پرورش صورت نگرفته است و رد پاي بسياري از اين مباني در اهداف مرتبط با حيطة تربيت اخلاقي، نمايان نيست. ازاين رو پيشنهاد مي شود كه اهداف مرتبط با تربيت اخلاقي در كشور ايران، متناسب با مقتضيات روان شناختي كودك و با نظر به مباني ارزش شناختي و ارزش هاي حاكم بر سند تحول بنيادين آموزش و پرورش، بازنگري و بازنويسي شوند و همچنين اهداف به گونه اي به تدوين برسند كه قابليت اجرايي شدن داشته باشند تا معلم و دانش آموز، هر يك بتوانند اهداف تربيت اخلاقي را اهداف خود بپندارند و در جهت اجرايي شدن آنها گام بردارند.
سرانجام اينكه اهداف تربيت اخلاقي نبايد تنها در درس ديني دنبال شود، بلكه نخست بايد اصول حاكم بر تربيت اخلاقي در ديگر دروس و فعاليت هاي فوق برنامه دنبال گردد؛ زيرا تأثيرگذاري آنها به مراتب بيشتر خواهد شد و عاملان عرصة تعليم و تربيت در هر جايگاهي كه اعمال مسئوليت مي كنند بايد به تبعات اخلاقي اعمال و رفتار خود و تأثير آن بر دانش آموزان واقف باشند؛ دوم اينكه بايد ارتباط محكمي با خانواده در اين زمينه برقرار شود و گفت وگوهايي مداوم در زمينة انتقال ارزش هاي اخلاقي ميان خانواده و مدرسه انجام گيرد و هر دوي اين نهادها در پي تحكيم اهداف تربيت اخلاقي بر آيند. به عبارت ديگر، بايد از همة سرمايه هاي اجتماعي محيط كودك در زمينة تربيت اخلاقي مطلوب وي بهره گرفت.
در پايان از تحليل تطبيقي اهداف تربيت اخلاقي دوره ابتدايي در ايران و ژاپن، مي توان اين گونه نتيجه گرفت كه شباهت هايي ميان اين دو نظام آموزشي، به ويژه در زمينة تربيت اخلاقي دوران ابتدايي وجود دارد و به نظر مي رسد در تدوين اسناد بالادستي نظام آموزش و پرورش كشور ايران، به اصول و برنامة درسي كشور ژاپن توجه درخوري شده است. اگرچه اين الگوبرداري فوايدي دارد، در ساختار و تدوين اهداف تربيت اخلاقي نوعي شباهت صوري و يا يك تركيب ناسازوار است؛ زيرا مبناي هدف گذاري و ارزش هاي موجود در جامعة ژاپن با مباني اسلامي ـ ايراني ما يك سان نيست و اين دو تفاوت هايي ماهوي با هم دارند؛ از جمله اينكه توحيد به منزلة محور بحث هاي اسلامي مطرح است، درحالي كه در ژاپن بحث از همه خدايي و تقدس طبيعت مي شود. البته ناگفته نماند كه در فرايند تدوين برنامة درسي ملي به اين نكته توجه شده است و از توحيد به منزلة محور الگوي هدف گذاري در برنامه درسي سخن به ميان آمده است؛ ولي در عمل و در اهداف تفصيلي گاهي ردپاي توحيد يافت نمي شود. ازاين رو چه بسيار ارزش هايي كه در مباني نظري سند تحول و مباني حاكم بر برنامة درسي به آنها اشاره شده، ولي در اهداف سخني از آنها به ميان نيامده است.
آقازاده، احمد، ۱۳90، آموزش و پرورش تطبيقي، چ 11، تهران، سمت.
الياس، جان، 1381، فلسفه تعليم و تربيت (قديم و معاصر)، ترجمه عبدالرضا ضرابي، قم، مؤسسه آ. پ امام خميني ره.
اهير، آنتوني، 1385، آموزش و پرورش اخلاقي، ترجمه شعباني وركي و شجاع رضوي، مشهد، دانشگاه فردوسي.
ايكه موتو، تاكو، 1391، تربيت اخلاقي در ژاپن: دلالت هايي براي مدارس آمريكا، ترجمه يحيي قائدي، تهران، مدرسه.
بارو، رابين، 1391، درآمدي بر فلسفه اخلاق و آموزش و پرورش اخلاق، ترجمه فاطمه زيباكلام، تهران، حفيظ.
حسني، محمد، 1391، مدرسه و تربيت اخلاقي، تهران، مدرسه.
سجاديه، نرگس و سعيد آزادمنش، 1392، نقد و بررسي اهداف تفصيلي فعاليت هاي دوره پيش دبستاني در برنامه درسي ملي جمهوري اسلامي ايران از منظر رويكرد اسلامي عمل، نظريه و عمل در برنامه درسي، ش2، ص98- 65.
شوراي عالي آموزش و پرورش، 1379، اهداف اخلاقي مصوب دورة ابتدايي، تهران، شوراي عالي آموزش و پرورش.
ـــــ ، 1389، برنامه درسي ملي جمهوري اسلامي ايران، نگاشت چهارم، تهران، شوراي عالي آموزش و پرورش و وزارت آموزش و پرورش.
ـــــ ، 1391، برنامه درسي ملي جمهوري اسلامي ايران، تهران، شوراي عالي آموزش و پرورش و وزارت آموزش و پرورش.
صادق زاده، علي رضا و همكاران، 1390، مباني نظري تحول بنيادين در نظام تعليم و تربيت رسمي عمومي جمهوري اسلامي ايران، تهران، دبيرخانه شوراي عالي آموزش و پرورش.
كانت، امانوئل، 1374، تعليم و تربيت (انديشه هايي درباره آموزش و پرورش)، ترجمه غلامحسين شكوهي، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
لوئيس، كاترين، 1383، آموزش قلب ها و انديشه ها در مراكز پيش دبستاني و ابتدايي، ترجمه افشين منش و ايل بگي طاهر، چ سوم، تهران، سازوكار.
Chen, G. Chung, J. (1993). The Impact of Confucianism on Organizational Communication. Paper presented at the annual meeting of SCA Convention, Miami Beach, Florida.
Given, L. M.] editor [(2008) The Sage encyclopedia of qualitative research methods. London: Sage.
Kanaya, T (1988). Japan. In T Neville postlethwaite (Eds). The Encyclopedia of Comparative Education and National System of Education (pp. 403- 408). Great Britain. Pergamon press PLC.
Kobayashi. Souety, T (1976). School and Progress in Japan. Pergamon, Oxford.
Mccullough, D (2008). Moral and social education in Japanese schools: Conflicting conceptions of citizenship. Citizenship Teaching and Learning. 4 (1), 21- 34.
Rihoux, B. (2006). Qualitative Comparative Analysis. (Qca) And Related Systematic Comparative Methods: Recent Advances and Remaining Challenges for Social Science Research. Journal of International Sociology. (21), 670- 706.
Thomas, P. F. (1985) Moral education in the schools of Japan. Horizon, 23(1).