سال نهم، شماره اول، پياپي 17، بهار و تابستان 1396
حبيب كاركُن بيرق/ دانشجوي دكتري فلسفة تعلیم و تربیت habib.karkon@yahoo.com
محسن ايماني نائيني/ دانشيار دانشگاه تربيت مدرس
دريافت: 19/10/1395 ـ پذيرش: 22/2/1396
چکيده
در بحث رابطة «ايمان با عقل»، دو ديدگاه متضاد وجود دارد: 1. عقل گرايي که ايمان را با عقل سازگار مي داند. 2. ايمانگرايي که ايمان را با عقل ناسازگار مي داند. در اين تحقيق، که از نوع مطالعات کيفي است و به روش توصيفي ـ تحليلي و استنتاجي (الگوي فرانکنا) به نگارش درآمده، پس از تبيين ماهيت «ايمان» از منظر صدرالمتألهين به عنوان فيلسوفي عقل گرا، که ايمان را معادل حکمت مي داند، مباني و اصولي براي تربيت ديني استنباط شده است؛ ازجمله انسان موجودي عاقل و ايمان امري معرفتي است؛ انسان موجودي مختار و ايمان امري اختياري است؛ ايمان امري مشکّک و ظرفيت هاي ايماني انسان ها متفاوت است؛ انسان موجودي کمال طلب و وصول به مراتب عالي ايمان مستلزم استمرار و مداومت بر ايمان و عمل است؛ انسان متمايز از ساير حيوانات و فصل مميز او ايمان است؛ انسان موجودي است وحدت نگر، و عقل و دين باهم توافق و اتحاد دارند. اعتقاد اين نوشتار بر اين است که با توجه به مباني و اصول مذکور، مي توان متربي مؤمني تربيت کرد، بدون اينکه تربيت ديني در معرض اتهام تلقين قرار گيرد.
کليدواژه ها: ايمان، عمل، تربيت، دلالت هاي تربيتي، ملاصدرا، عقل، معرفت.