سال پانزدهم، شماره اول، پياپي 29، بهار و تابستان 1402، ص 83-106
هوشنگ گراوند/ استاديار گروه روانشناسي دانشگاه لرستان garavand.h@lu.ac.ir
دريافت: 28/12/1401 ـ پذيرش: 10/04/1402
چکيده
پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش واسطهاي جهتگيريهاي مذهبي در رابطة ادراک از سبکهاي فرزندپروري و سبکهاي تفکر با راهبردهاي يادگيري صورت پذيرفت. روش پژوهش، توصيفي از نوع همبستگي است و جامعة آماري شامل تمام دانشجويان دختر مقطع کارشناسي دانشگاه فردوسي مشهد بوده است که با روش نمونهگيري تصادفي طبقهاي تعداد 250 دانشجو انتخاب شدند و پرسشنامة سبکهاي فرزندپروري بامريند (1967)، جهتگيري مذهبي آلپورت و فيگن (1963)، سبکهاي تفکر استرنبرگ و واگنر (1992) و پرسشنامة راهبردهاي يادگيري خودتنظيمي پينتريچ و ديگروت (1990) را تکميل کردند. نتايج نشان داد که از بين سبکهاي تفکر سبک تفکر قضايي و سبک تفکر دروني، و از بين سبکهاي فرزندپروري سبک فرزندپروري مقتدرانه داراي اثر مثبت و معناداري بر راهبردهاي يادگيري بودند. سبک تفکر سلسلهمراتبي داراي اثر منفي و معنادار بر مذهب بيروني، و سبک تفکر بيروني داراي اثر مثبت و معنادار بر مذهب دروني بودند. سبک فرزندپروري سهلگيرانه اثر مثبت و معناداري بر مذهب بيروني داشت. همچنين مذهب دروني داراي اثر مثبت و معناداري بر راهبردهاي يادگيري بود. نتايج غيرمستقيم مسيرها نشان داد که سبک تفکر بيروني با واسطهگري مذهب دروني ميتواند بر ميزان راهبردهاي يادگيري دانشجويان بيفزايد.
کليدواژهها: سبک فرزندپروري، سبک تفکر، جهتگيري مذهبي، راهبردهاي يادگيري.