معيارهای انتخاب همسر از ديدگاه اسلام

، سال دوم، شماره دوم، پاييز و زمستان 1389، صفحه 21 ـ 44


Islām va Pazhūheshhāye Tarbīyatī, Vol.2. No.2, Fall & Winter 2010-11


هادي حسين‌خاني ناييني*


چكيده


انتخاب همسر مرحله‌اي مهم و سرنوشت‌ساز در تحقق ازدواج موفق محسوب مي‌شود. روند رو به تزايد طلاق در سال‌هاي نخست زندگي مشترك، بيانگر نشانگر نقصان بينش داوطلبان ازدواج در مسايل گوناگون از جمله امور مربوط به انتخاب همسر است. اسلام اين مكتب حيات‌بخش كه سعادت انسان را تضمين مي‌كند، در خصوص موضوع انتخاب همسر معيار‌هاي متعددي را ارائه كرده كه در نظر داشتن آنها زمينه‌ساز تاسيس خانواده مطلوب به شمار مي‌رود. در‌اين مقاله، معيارهاي انتخاب همسر از ديدگاه اسلام در قالب شش دسته كلي تحت عناوين دينداري و‌ايمان، ارزش‌هاي اخلاقي، خصوصيات جسمي، صلاحيت خانوادگي، خصوصيات اقتصادي و ويژگي‌هاي اجتماعي مورد بررسي قرار گرفته است. در اسلام، بر اصل همسان همسري به عنوان معيار همسر گزيني و ضامن انسجام خانواده، در ذيل عنوان«كفويت» تأكيد شده است. اما ديدگاه‌هاي ارزشي اسلام به ارائه تعريف خاصي از كفويت زن و شوهر انجاميده است. برخورد ايجابي با برخي جنبه‌هاي همسان همسري و برخورد سلبي با جنبه‌هاي ديگر (همساني قومي، نژادي و طبقاتي)، نشان دهنده كوشش قانون گذار اسلام در جهت تغيير نگرش‌هاي فرهنگي نسبت به موضوع همسان همسري است .


كليد واژه ها:ازدواج، انتخاب همسر، معيار‌هاي انتخاب همسر، كفويت، همسان همسري



 



مقدمه


ازدواج در منطق قرآن كريم زمينه‌ساز ‌ايجاد آرام بخش‌ترين رابطه‌ها و آغازگر زندگي خانوادگي همراه با مودت و رحمت است. خداوند متعال كاركرد ‌اين سنت نبوي‌(ص) را قرآن كريم چنين تبيين مي‌فرمايد: «و از نشانه‏هاي او اينكه همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در اين نشانه‏هايي است براي گروهي كه تفكّر مي‏كنند!»(روم:21) اما هنگامي كه زندگي آن‌گونه كه افراد توقع دارند، پيش نمي‌رود، اكثر زوج‌ها به حالتي از ناباوري و سرخوردگي زناشويي مي‌رسند. سرخوردگي زناشويي1 كاهش تدريجي دلبستگي عاطفي است كه شامل كاهش توجه در رابطه با همسر، بيگانگي عاطفي و افزايش يك نوع بي‌علاقگي و بي‌تفاوتي نسبت به همسر است.2 ‌اينك اين سؤال مطرح است كه چرا‌ اين كانون آرامش، مودت و رحمت جاي خود را به سرخوردگي، ناسازگاري و خشونت مي‌دهد و در مواردي نه چندان اندك3 نتيجه‌اي جز طلاق و جدايي ندارد؟


تحقيقات ارائه شده توسط معاونت مطالعات و تحقيقات سازمان ملي جوانان ومركز مطالعات و پژوهش‌هاي جمعيتي آسيا و اقيانوسيه،4 در خصوص آمار طلاق در سال 1385حاكي از آن است كه بالغ بر 75 درصد طلاق‌ها مربوط به زوجين با كمتر از 10سال سنوات زناشويي است. در علاوه بر اين، نزديك به 50درصد طلاق‌ها نيز در چهار سال اول زندگي اتفاق مي‌افتد. تحقيق آقاجاني مرسا، كه به بررسي علل طلاق در سه طبقه اجتماعي بالا، متوسط و پايين شهر تهران پرداخته نيز نشان مي‌دهد كه از بين 450 نفر از زناني كه حكم طلاق آنها صادر شده است،48.7 %پاسخ‌گويان در طبقه پايين در اولين سال زندگي مشترك با يكديگر اختلاف داشته‌اند.‌ اين ميزان در طبقه متوسط به 34.7% و در طبقه بالا به 46.7% مي‌رسد.5


بررسي‌هاي به عمل آمده توسط سپهريان6 در خصوص مواردي كه طي سال‌هاي 1373 و 1374 در شهرستان اروميه حكم طلاق دربارة آنها صادر شده است، نيز حاكي از آن است كه70% از خانواده‌هاي طلاق، اظهار نموده‌اند كه هنگام ازدواج اختلاف پيدا كرده‌اند. آمارهاي فوق گوياي‌ اين مطلب است كه در مواردي كه بيان آن گذشت، شناخت دو طرف از يكديگر تا حدي ناقص و محدود است كه به مجرد ازدواج و تنها با گذشت زماني اندك از زندگي مشترك پي به نا‌هماهنگي خود مي‌برند و ادامه آن را نا‌ممكن مي‌شمارند. بر اساس آمارهاي فوق، كه بخش‌اندكي از تحقيقات انجام شده در ‌اين خصوص است، ضعف شناخت در انتخاب همسر از جمله عوامل مؤثر در عدم سازگاري همسران جوان به شمار مي‌رود. چنان چه بتوان بينش و آگاهي جوانان در شرف ازدواج را در مورد انتخاب همسر افزايش داد، مي‌توان به وقوع ازدواج‌هاي موفق و كاهش نرخ طلاق در جامعه اميدوار بود. همچنان كه در پژوهش آقاجاني مرسا، كه بدان اشاره شد، 82% پاسخ‌گويان در طبقه پايين و70% پاسخ گويان در طبقه متوسط و53.3% در طبقه بالا، بر‌اين باورند كه انتخاب همسر مي‌تواند در پايداري ازدواج بيشترين نقش را داشته باشد.7


هر چند ضعف شناخت مي‌تواند ناشي از كمبود آگاهي در مورد خصوصيات فرد مورد نظر باشد. اما عدم توجه به مهم‌ترين معيارهاي انتخاب همسر نيز عامل عدم موفقيت بسياري از ازدواج‌ها به شمار مي‌رود. اسلام به عنوان دين برخوردار از نظام جامع، كه سعادت انسان را تضمين مي‌كند، در خصوص موضوع انتخاب همسر نيز معيار‌هاي متعددي را ارائه كرده كه در نظر داشتن آنها، زمينه‌ساز تأسيس خانواده مطلوب به شمار مي‌رود. اين مقاله، مي‌كوشد معيارهاي انتخاب همسر از ديدگاه اسلام را بررسي كرده و ميزان اهميت هر يك را مشخص نمايد.


در اسلام معيارهاي انتخاب همسر در قالب شش دسته ملاك ديني، اخلاقي و روان‌شناختي، خانوادگي، جسماني، اجتماعي و اقتصادي مورد توجه قرار گرفته و در منابع اسلامي در خصوص ميزان اهميت هر يك مباحثي مطرح شده است. اسلام براي معيارهاي مختلف وزن يكساني در نظر نگرفته و به نوعي اولويت‌بندي در مورد معيارهاي گوناگون پرداخته است. ‌اينك ديدگاه اسلام را در خصوص هر يك از معيارهاي انتخاب همسر و ميزان اهميت آنها مورد توجه قرار مي‌دهيم.



دينداري و‌ايمان


دينداري و ‌ايمان به خداوند از جمله معيارهايي است كه در منابع اسلامي مورد توجه جدي قرار گرفته و رعايت آن شرط اساسي در همسر گزيني به شمار آمده است. بر‌اين اساس، مردان و زنان مؤمن از وصلت با افراد بي‌ايمان، حتي در صورت برخورداري از ساير معيارهاي همسر مطلوب، نهي شده‌اند. (بقره: 221) منظور از «ايمان» در قرآن كريم، ايمان به سه اصل8 است كه اساسي‌ترين آنها، ‌ايمان بالله خواهد بود كه اگر جامع و كامل باشد،‌ ايمان به دو اصل ديگر را نيز تأمين مي‌كند.9 البته ايمان صرف ادراك نيست، بلكه عبارت است از پذيرايي و قبول مخصوصي از ناحيه نفس نسبت به آنچه درك كرده، قبولي كه باعث شود نفس در برابر آن ادراك و آثاري را كه اقتضاء دارد، تسليم شود. نشانة چنين قبولي اين است كه ساير قوا و جوارح آدمي نيز آن را قبول نموده، مانند خود نفس در برابرش تسليم شود.10‌ايمان مقتضي عمل صالح است و ما را به انجام آن وا مي‌دارد.11 در واقع،‌ايمان مانند چشمه‌اي از قلب مي‌جوشد، به سوي اعضا و جوارح جريان پيدا مي‌كند و به صورت اعمال صالحه و حسنه ظاهر مي‌شود.12 اهميت ايمان در انتخاب همسر از آنجا روشن‌تر مي‌گردد كه ريشه اخلاق و ارزش اخلاقي از ديدگاه اسلام ايمان است و براي به دست آوردن تقوا و تخلق به اخلاق شايسته، نخست بايد به تحصيل‌ايمان مبادرت شود.13 با توجه به نقش دينداري در سعادت زندگي زناشويي، مي‌توان برخورداري از انگيزه الهي در ازدواج را نخستين گام بهرمندي از ولايت خداوند14 و زمينه ساز تحصيل ساير معيار‌هاي همسر مطلوب(ممتحنه: 10) به شمار آورد. اسلام همساني ديني را شرط لازم براي تحقق ازدواج دائم دانسته15 مسلمانان را از برقراري پيوند زناشويي با غيرمسلمانان برحذر مي‌دارد.16 اهميت دينداري در استحكام خانواده، در تحقيقات پژوهشگران نيز به اثبات رسيده است، به طوري كه ويتز17 و همكاران(1985) با فرا تحليل 56 مطالعه انجام شده درباره مذهب و احساس خشنودي بيان كردند كه خشنودي زناشويي، تحت تأثير مذهب قرار دارد. مذهب و پايبندي به آن مي‌تواند ميزان طلاق را در افراد مذهبي تا حدود نصف كاهش دهد.18 از ديدگاه اسلام، علاوه بر همساني ديني زوجين، همساني آنان در مراتب دينداري نيز مورد توجه قرار گرفته است. چنانچه در حديثي رسول خدا(ص) مرد مؤمن را هم شأن زن مؤمن و مرد مسلمان را همتاي زن مسلمان قلمداد مي‌كنند.19 در روايت ديگري تأكيد شده كه اگر حضرت علي(ع) نبود، همتايي در ميان انسان‌ها براي ازدواج با حضرت زهرا(س) يافت نمي‌شد.20 در منابع اسلامي، محبت اولياي الهي نيز جلوه‌اي از دينداري همسر به شمار آمده(تحريم: 5) و بر نقش آن در انعقاد نطفه بنده خداوند تأكيد شده است.4 همچنين منابع اسلامي، علاوه بر موارد فوق، كه مشترك بين زن و مرد است، بر وجود خصايص ديگري در زنان همچون همياري با همسر در انجام وظايف ديني،21 بندگي6و بازگشت از گناه به سوي خداوند7تأكيد كرده است، حاصل آنكه، مي‌‌توان گفت كه اسلام ازدواج با افراد همسان را مورد تأكيد قرار داده است. البته بر خلاف ديدگاه همسان همسري در روان‌شناسي اجتماعي، كه همساني زوجين را در تمامي عرصه‌ها يا لا اقل در عرصه‌هاي نژاد، دين و منزلت اقتصادي- اجتماعي لحاظ كرده است،22 منابع اسلامي معيار همساني را، كه از آن با عنوان«كفويت» نام مي‌برند، تنها هماهنگي سطح ديني طرفين ازدواج مي‌دانند.5



ارزش‌هاي اخلاقي


پايبندي به ارزش‌هاي اخلاقي از جمله مهم‌ترين معيارهاي همسر شايسته از ديدگاه اسلام محسوب مي‌شود. به گونه‌اي كه بيشترين توصيه‌هاي پيشوايان ديني در خصوص توجه به وجود ارزش‌هاي اخلاقي در بين داوطلبان ازدواج ارائه شده است. ارزش‌هاي اخلاقي طيفي از احكام دستوري در چهار عرصه اخلاق فردي، خانوادگي، اجتماعي و زيست محيطي را در بر مي‌گيرد.23 از جمله ارزش‌هاي مهم اخلاقي، كه موجب رضايت‌مندي زناشويي مي‌گردد، حسن خلق6 است. به دليل اهميت فوق العاده‌اين ويژگي، امام رضاعليه‌السلام ازدواج با فرد بد اخلاق را روا ندانسته و از آن نهي مي‌كنند.24 امام صادق(ع)، حسن خلق را عبارت از فروتني، نيكو گفتاري و خوش رويي مي‌دانند.25 بنابر‌اين، مهرورزي به همسر، كه برآيند‌اين صفات است، به عنوان يكي از شاخص‌هاي مهم همسر مطلوب محسوب شده است.(واقعه: 36)26 همچنين با توجه به تأثير گفتار در روابط همسران، بر پرهيز از گزينش افراد بدزبان به عنوان همسر تأكيد شده است.27 علاوه بر خصوصيات فوق، كه در مرد و زن مورد تأكيد قرار گرفته، در خصوص ارزش‌هايي همچون نرم خويي،28 سپاس گزاري29 و پرهيز از پرخاشگري30 در زنان عنايت ويژه‌اي صورت گرفته است.


بخش ديگري از ارزش‌هاي اخلاقي مورد نظر اسلام در قلمرو انتخاب همسر، با موضوع عفت و پاكدامني(احزاب: 59) مرتبط است. در‌اين زمينه، يكي از ويژگي‌هاي مهم همسر گزيني، رعايت پوشش مورد نظر اسلام است9وآن كه زنان جلوه‌هاي زيبايي‌اندام خود را در معرض ديد نامحرمان قرار ندهند.(نور:31)(احزاب: 32) همچنان كه آنان از تبّرج و جلب توجه ديگران منع شده‌اند. وجود‌اين خصلت در زنان، آن‌چنان از اهميت برخوردار است كه دارنده آن از جمله برترين زنان به شمار آمده است. از ديگر ارزش‌هاي قابل توجه در موضوع عفاف، اين است كه مرد و زن داوطلب ازدواج، چشم خود را از مشاهده صحنه‌هاي حرام بپوشانند. عفت در گفتگو با نامحرم، هم از نظر محتوا و هم از نظر سبك گفتگو از ديگر شاخص‌هاي مربوط به همسر گزيني است. از منابع اسلامي به دست‌ مي‌آيد كه افراد داراي روابط دوستانه با جنس مخالف نيز از صلاحيت لازم براي انتخاب شدن به عنوان همسر مطلوب برخوردار نيستند. با توجه به آن‌كه اهتمام زنان به حضور و خودداري آنان از خروج بي مورد از منزل، يكي از زمينه‌هاي مهم تحقق عفاف در قلمرو‌هاي پيش گفته مي‌باشد،‌اين موضوع نيز به عنوان شاخصي براي تشخيص عفت زن محسوب مي‌شود.(احزاب،33)31


در مورد مردان شايسته نيز با وجود تأكيد بر خصلت غيرت و مطلوب دانستن آن،32 به تأثيرات منفي غيرت نابجا و نقش آن در‌ايجاد انحراف در زنان اشاره شده است.33 بنا بر‌اين، بايد از ازدواج با مرداني كه به گونه‌اي افراطي دچار بدبيني هستند، اجتناب شود. آيات قرآن كريم با عنايت ويژه به خصيصه پاكدامني در گزينش همسر، مردان و زنان جامعه اسلامي را به ازدواج با افراد پاكدامن فرا خوانده(مائده:5؛ نساء:24) و‌ايشان را از وصلت با فاسقان بر حذر داشته است.(نور: 3و26)34 پيشوايان اسلامي نيز ضمن آن‌كه همساني را در عفاف دانسته‌اند،35 در دعاهاي خود، برخورداري از پاكدامن‌ترين همسران را از خداوند طلب كرده‌اند.36 افزون بر دو ارزش عمده اخلاقي حسن خلق و عفاف، منابع اسلامي بر احراز خصوصيات اخلاقي و روان‌شناختي ديگري نيز در همسر مطلوب تأكيد كرده‌اند. از جمله آن‌كه، خصلت وفاداري به عنوان يكي از صفات همسر شايسته لحاظ شده و از ازدواج با ساكنان برخي از مناطق جغرافيايي، به دليل وجود رگه‌هايي از عدم وفاداري در آنان نهي به عمل آمده است.37 يا ضمن تأكيد بر ويژگي تعقل زن، از ازدواج با زنان كودن به دليل رنج آور بودن معاشرت با‌ايشان و نيز ناتواني آنان در تربيت صحيح فرزند جلوگيري شده است.38 همچنان كه پرهيز از دنيا طلبي و تفاخر به جلوه‌هاي مادي از معيارهاي زن شايسته قلمداد شده است.(احزاب: 28)39 سرانجام، به ازدواج با زناني توصيه شده كه از خصيصه صبر و استقامت در برابر مشكلات برخوردار بوده و در برخورد با ناملايمات احساس ناتواني نكنند.40 اهتمام به احراز‌اين ارزش‌ها در همسر است كه نويد زندگي توأم با آرامش را به همسران خواهد داد.(روم:20)41



خصوصيات جسمي


با‌اين‌كه خصوصيات جسماني از ديدگاه اسلامي، از اولويت مشابه با معيارهاي ديني و اخلاقي برخوردار نيست.(بقره: 221)42 اما به لحاظ اهميت،‌اين گونه ويژگي‌ها نيز در منابع ديني مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به‌اين‌كه از ديدگاه منابع اسلامي، يكي از كاركردهاي مهم تشكيل خانواده، پرورش فرزندان مؤمن است43و در روايات از فرزند با تعابيري چون؛ ميوه دل، نور ديده،44 مايه خوش بختي،45 كسي كه انسان را ياري مي‌كند،46 و نيز ماية ثواب اخروي،47 و رحمت و غفران الهي48 ياد شده است،49 يكي از ابعاد جسماني قابل توجه در انتخاب همسر، توانايي باروري وي مي‌باشد. اهميت‌اين ويژگي تا آنجا در منابع اسلامي مورد توجه قرار گرفته50 كه فرد را از ازدواج با زني كه از جهت خصوصيات گوناگون ديني، اخلاقي و غيره مطلوب تشخيص داده شده، ولي نابارور مي‌باشد، برحذر داشته‌اند.51 همچنين در مقام مقايسه بين زيبايي ظاهري و توانمندي باروري، به گونه‌اي روشن امكان فرزند‌‌آوري زن ترجيح داده شده است.52


دوشيزگي و بكارت از جمله خصوصيات جسمي است كه در منابع ديني بر آن تأكيد شده است. به عنوان نمونه، خداوند متعال در توصيف همسران بهشتي، آنان را زناني معرفي مي‌كند كه هيچ انس و جني با آنها تماس نگرفته و دوشيزه‌اند.(الرحمن: 74) در روايات اولياي الهي نيز موضوع دوشيزه بودن فردي كه براي ازدواج انتخاب مي‌شود، مورد توجه قرار گرفته است.53 با‌اين حال، بررسي منابع اسلامي نشان مي‌دهد كه دوشيزگي، نه به عنوان معياري كليدي، بلكه به مثابه نوعي مرجح به شمار مي‌رود. چنان كه در مقابله با توطئه برخي از زنان پيامبر(ص) در جهت افشاي راز‌ايشان با لحني كه خالي از تهديد نيست، مي‌فرمايد:


هر گاه او شما را طلاق گويد، اميد مي‌رود كه پروردگار به جاي شما همسراني بهتر براي او قرار دهد. همسراني مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه كار، عبادت كننده و مطيع فرمان خدا، زناني غير باكره و باكره.»(تحریم: 5)


ازدواج‌هاي خود پيامبر اكرم‌(ص)، كه به جز عايشه با زنان بيوه صورت گرفته54 نيز نشان گرآن است كه دوشيزگي معياري اصلي در انتخاب همسر محسوب نمي‌شود و حتي بنا به دلايلي ممكن است ازدواج با غيردوشيزگان مطلوب باشد.55


زيبايي و جذابيت ظاهري، يكي از ملاك‌هاي مهم در پيوند ازدواج و استمرار آن است. حصول ميل و علاقه متقابل و بر طرف شدن نياز‌هاي جنسي، مبتني بر احساس زيبايي زن و مرد نسبت به يكديگر است.56 از‌ اين‌رو، پيشوايان اسلام، زيبايي زن را به مثابه يكي از نشانه‌هاي همسر شايسته مورد توجه قرار داده‌اند.57 مسلم است‌ آنچه در جامعه‌اي شهوت انگيز است، چه بسا در جامعه ديگر نه تنها بي اثر است، بلكه حتي توليد نفرت مي‌كند.58 مسئله نسبيت در زيبايي‌شناسي تنها محدود به تفاوت جوامع نيست، بلكه افراد گوناگون يك جامعه نيز از درك متفاوت در خصوص زيبايي برخوردارند. بر‌اين اساس، درصورت تفاوت ديدگاه داوطلب ازدواج و اطرافيان او در زمينه زيبايي زن، اولياي الهي نظر وي را مقدم داشته‌اند.59 منابع اسلامي از طرح جزئيات زيبايي زن نيز چشم پوشي نكرده‌اند. به عنوان نمونه، زيبايي چهرة زن يكي از معيارهاي فضيلت او به شمار آمده60 و از داوطلبان ازدواج خواسته شده تا قبل از ازدواج از چگونگي چهره و موي همسر‌آينده جويا شوند.61 همچنان كه با توجه به نقش چشم در زيبايي زن و‌اين كه خداوند زنان بهشتي را با ويژگي‌هاي سياهي و فراخي چشم توصيف مي‌كند،(دخان:54؛ طور:20) به جويندگان همسر توصيه مي‌كند كه با زنان درشت چشم ازدواج كنند.62 در برخي ديگر از روايات نيز ازدواج با زنان چشم زاغ، ماية يمن و بركت دانسته و به ازدواج با آنان ترغيب شده است.63 در خصوص رنگ پوست نيز رواياتي در خصوص ترغيب به ازدواج با زنان گندم گون64 و سيمين بر65 وارد شده است.‌


تناسب‌اندام زن از ديگر امتيازاتي است كه در منابع اسلامي به آن توجه شده است. چنانچه در روايتي از امام صادق(ع) نقل شده است كه براي مرد رواست كه به چهره و پشت او بنگرد.66 ممكن است نگريستن به پشت، به منظور بررسي كردن تناسب‌اندام باشد. و در حديثي از پيامبر اكرم‌(ص) از ازدواج با زن بلندقد تأكيد و كوتاه قد زشت روي نهي شده است.67 در برخي ديگر از روايات نيز چهارشانه بودن، كه مصداقي از تناسب‌اندام به شمار مي‌رود، مورد توجه قرار گرفته است.68


علي‌رغمم تأكيد بر اهميت زيبايي در انتخاب همسر، مطالعه منابع ديني بيانگر اين است كه زيبايي زن، در مقايسه با برخي معيارهاي انتخاب همسر از اهميت كمتري برخوردار بوده و در صورت ضرورت، به گزينش يكي از آن دو، زيبايي از اولويت برخوردار نيست. چنانچه در مقايسه بين دينداري و زيبايي زن، دينداري او،(بقره: 221)69 و در مقايسه بين صلاحيت خانوادگي و زيبايي زن، صلاحيت خانوادگي او،70 و در مقايسه بين توان باروري زن و زيبايي او، توان باروري وي ترجيح داده شده است.71 در جمع بندي‌اين بحث مي‌توان گفت كه از ديدگاه اسلام جذابيت ظاهري زن، در صورت برخورداري وي از ساير معيارهاي كليدي، ارزش و فضيلت محسوب مي‌شود، حال آن‌كه، صرف زيبايي ممكن است زن را به تباهي كشاند. چنانچه مردي كه تنها به دليل جذابيت ظاهري زني را براي ازدواج برگزيند، به خود واگذاشته شده و دلخواه خود را در او نمي‌يابد.72


لازم به يادآوري است كه بر اساس منابع اسلامي، زيبايي و جذابيت مردان در عقل و فرزانگي آنان قرار داده شده است.73 به‌اين جهت، علاوه بر آن‌كه تأكيدي بر زيبايي ظاهري مردان، به عنوان معياري براي همسر گزيني صورت نگرفته، در مواردي اولياي دين دختران و خانواده آنان را به ازدواج با مردان نيك سيرت، به رغم نازيبايي ظاهري‌ايشان برانگيخته‌اند. به عنوان نمونه، رسول خدا‌(ص) جويبر را، كه فردي سياه پوست، نازيبا، و كوتاه قد بود،74 به خواستگاري ذلفا دختر زيبا روي زياد بن لبيد فرستادند و با تأكيد به هم شأني‌ايماني آنان، زياد بن لبيد را به‌اين ازدواج راضي كردند.75 امام باقر(ع) نيز با تأسي به پيامبر اكرم‌(ص) مردي از مقربان درگاه خود را كه در عين حال، نازيبا و كوتاه قد بود، براي خواستگاري دختر يكي از مواليان خود فرستاده و او را به‌اين وصلت ترغيب نمودند.76 بررسي فينگلد(1990) نيز نشان مي‌دهد كه مردان بيش‌تر از زنان تحت تأثير زيبايي قرار مي‌گيرند.77


به هر حال، زن نيز از ازدواج با فردي كه زشت روست احساس انزجار مي‌كند، مگر‌اينكه باطن و سيرت او آن قدر زيبا باشد كه زشتي صورت او را بپوشاند و زن، مجذوب جهان باطن او شود.78 از آنجا كه يكي از اهداف ازدواج تأمين نياز جنسي است، ميل جنسي زن نيز به عنوان عاملي در انتخاب همسر مورد توجه منابع اسلامي قرار گرفته است. اسلام حق بهره‌گيري جنسي از همسر را مهم‌ترين حق شوهر بر زن دانسته و با صرف نظر از برخي استثناها به ويژه موارد ضرر داشتن ارتباط جنسي براي زن... محدوديت قابل توجهي براي‌اين حق در نظر نگرفته است.79 از اين‌رو، در كنار عفيف بودن زن، برخورداري وي از شهوت جنسي ويژگي همسر مطلوب به شمار آمده،80 براي زمينه سازي در جهت‌ايجاد ارتباط مطلوب جنسي علائمي ذكر شده81 و از برقراري پيوند با زناني كه تمايلي در‌اين خصوص ندارند، ممانعت به عمل آمده است.82


در اسلام سن مشخصي براي ازدواج پسران و دختران مقرر نشده است. اما بر حسب برخي روايات، افتادن فاصله زياد بين بلوغ جنسي و ازدواج از نظر اولياي دين نامطلوب قلمداد شده است.83و84 در عين حال، بر اساس منابع اسلامي ازدواج در سن پايين مي‌تواند زمينه عدم سازگاري همسران را فراهم نمايد.85 همچنان كه ازدواج با زنان كهن‌سال نيز مورد نهي منابع ديني قرار گرفته86 و از بُعد جسمي مي‌تواند آسيب زا به شمار‌آيد.87 از مطالعه منابع اسلامي، مطلبي در خصوص مطلوبيت تناسب سني طرفين ازدواج به دست نمي‌آيد، اما توصيف قرآن كريم از همسران بهشتي، كه آنان را هم سن و سال شوهران خود ترسيم مي‌كند،88 ممكن است حاكي از آن باشد كه تناسب سني مي‌تواند عاملي باشد تا همسران احساسات يكديگر را كاملا درك كنند و زندگي با هم براي آنها لذت بخش‌تر باشد.89



صلاحيت خانوادگي


از ديدگاه اسلام، شايستگي داوطلب ازدواج براي تشكيل خانواده موفق كافي نيست و لازم است علاوه بر دختر و پسر، خانواده آنان نيز از صلاحيت برخوردار باشند. دليل اهتمام اولياي دين به شايستگي خانوادگي اين است كه ويژگي‌هاي خانواده از طريق ژن‌ها به فرزندان منتقل مي‌شود.90 بهرمندي فرزندان از خصايص نيكوي اخلاقي، دليل پاكي وراثت و فضيلت ريشه خانوادگي آنان است.91 علاوه بر انتقال خصوصيات از طريق وراثت، نوع تربيت خانواده نيز به عنوان يكي از مهم‌ترين عناصر تربيت در پرورش فرزند تأثير گذار است.92 در بيان ائمه اطهار(ع)، پدر و مادر از چنان تأثير تربيتي بر فرزند خود برخوردارند كه مي‌توانند او را يهودي، مسيحي ويا مجوسي پرورش دهند.93 از سوي ديگر، ازدواج تنها زندگي با يك فرد نيست، بلكه ازدواج با يك فرد مساوي است با پيوند با يك خانواده و فاميل و نسل!94. بنابر‌اين، ازدواج با فردي از خانواده ناصالح كه مي‌تواند منجر به بروز تنش‌هايي در خانواده شود، به رغم برخورداري وي از جذابيت‌هاي جسماني، مورد نهي منابع اسلامي قرار گرفته است.95 البته لازم است علاوه بر دقت در شايستگي‌هاي والدين و خواهران و برادران فرد مورد نظر، صلاحيت ساير بستگان مانند دايي و خاله نيز مورد توجه قرار گيرد؛ چرا كه از ديدگاه اولياي دين فرزندان شباهت زيادي به دايي و خاله خود دارند.96 نكته ديگري كه از سوي پيشوايان دين مطرح شده اين است، كه خانواده دختر بايد به گونه‌اي با وي رفتار كنند كه عزّت او در خانواده محفوظ مانده و زمينه‌اي براي وابستگي محض، آسيب‌پذيري و شكست او در بين اعضاي خانواده به وجود نيايد.97 عزّت مندي زن در خانواده، موجبات جلوگيري از مداخلات بي مورد خانواده زن در مناسبات خانواده جديد را فراهم آورده، به سازگاري و استحكام هرچه بيشتر روابط زن با شوهر منجر مي‌شود. از سوي ديگر، برخورداري از روابط حسنه با والدين و نيكوكاري با‌ايشان، از جمله نشانه‌هاي مرد خوب دانسته شده 98 و نشانه‌اي براي خوش رفتاري وي با همسر آينده و خانواده او به شمار مي‌رود .



خصوصيات اقتصادي


در منابع اسلامي به جنبه‌هاي اقتصادي انتخاب همسر نگاه ويژه‌اي صورت گرفته است. بدين ترتيب توان اقتصادي مرد و زن آمادة ازدواج، نبايد ملاك گزينش و يا ردّ آنها قرار گيرد. چنانچه قرآن كريم اعضاي جامعه اسلامي را به زمينه سازي براي ازدواج مردان و زنان بي همسري، كه از شايستگي لازم براي ازدواج برخوردارند، فراخوانده است. در عين حال، نه تنها تمّكن مالي را شرط‌اين شايستگي ندانسته، بلكه ازدواج را براي افراد بي بضاعت موجب استغنا و برخورداري آنان از فضل الهي دانسته است.99 بر اساس‌اين نگرش، اولياي الهي مردان بدون همسر را به ازدواج ترغيب كرده، و ترك ازدواج از ترس فقر را بدگماني به خدا دانسته100 و آن را موجب جدا شدن از مسير پيشوايان دين به حساب آورده‌اند.101 سيره عملي اولياي دين نيز حاكي از آن است كه‌ايشان بدون كمترين نگراني و با اعتماد كامل به فضل الهي، اصحاب بي بضاعت خويش را براي خواستگاري مي‌فرستاده‌اند و به اولياي دختران نيز توصيه مي‌كرده‌اند كه مسايل اقتصادي را مانع ازدواج دخترانشان با افراد ياد شده قرار ندهند.102 البته لازم است كساني كه قرار است مسئوليت اقتصادي خانواده را بر عهده گيرند، افرادي مسئوليت‌پذير بوده و در راستاي تأمين رفاه خانواده از هيچ كوششي فروگذار نكنند. چنانچه امام صادق(ع) به يكي از ياران خود فرمودند: «اي معاذ!...براي خانواده‌ات تلاش كن. مبادا آنان براي تو كار و تلاش كنند.»103 و به يكي ديگر از يارانشان نوشتند: «...در تأمين معاشت تنبلي مكن كه باري بر دوش ديگري- يا فرمود: بردوش خانواده ات- باشي».104


همچنين پيشوايان دين مردان را از انتخاب همسر صرفاً به انگيزه ثروت‌مندي زن برحذر داشته و متذكر‌ شده‌اند كه خداوند چنين مرداني را به دارايي همسر واگذار105 و به آن پناهنده مي‌كند106 و ثروت همسر ممكن است او را به طغيان كشاند.107 از اهتمام‌اندك اسلام به توانايي اقتصادي داوطلبان ازدواج،‌اين نكته نيز به‌دست مي‌آيد كه از ديدگاه اسلام، همساني اقتصادي دو طرف ازدواج، معياري اساسي در انتخاب همسر شمرده نمي‌شود. همچنان كه در ازدواج پيامبر اكرم‌(ص) با حضرت خديجه(س) و نيز ازدواج‌هايي كه به توصيه اولياي الهي صورت گرفته، از جمله ازدواج جويبر با ذلفا،108 مقداد بن اسود با ضباعة بنت عبد المطلب، زيد بن حارثه و زينب بنت جحش109 و نيز ازدواج منجح بن رياح با دختر ابي رافع110‌ اين نوع همساني مشاهده نمي‌شود.


محافظت از امانت‌هاي مالي، يكي از ويژگي‌هاي همسر مطلوب از ديدگاه اسلام به شمار مي‌رود. از اين‌رو، از امام باقر(ع) روايت شده كه هر گاه مردي، كه دين و امانت داري او را پسنديديد، براي خواستگاري به شما مراجعه كرد، به او همسر دهيد.111 و از ويژگي‌هاي زنان صالح آن دانسته شده كه زناني خاضع{در برابر نظام خاانواده}‌اند كه در غياب همسر، اسرار و حقوق او را، كه خدا براي او قرار داده، حفظ مي‌كنند.(نساء: 34) پيامبر اكرم(ص) در حديثي‌اين مسئوليت زنان را حفاظت از خويشتن و اموال شوهران معرفي مي‌كنند.112


طلب روزي حلال از ديگر وظايف اقتصادي همسر از نگاه اسلام به شمار مي‌رود. آنجا كه خداوند به شيطان رخصت داد تا در ثروت و فرزندان پيروانش مشاركت جويد،(اسراء: 64) راوي از امام باقر(ع) مفهوم‌اين مشاركت را جويا شد. آن حضرت مشاركت شيطان را در چيزهايي دانستند كه با مال حرام در ارتباط است.113 از‌اين رو، افرادي كه مشاركت شيطان را در دارايي و فرزندانشان برنمي‌تابند، لازم است در مورد رعايت حلال و حرام در كسب و كار همسر آينده دقت لازم را به خرج دهند.


مردي كه مسئوليت اداره اقتصادي خانواده را بر عهده خواهد گرفت، لازم است از سخاوت‌مندي لازم برخوردار باشد تا زندگي به كام خانواده سرشار از حلاوت و عاري از تلخ كامي گردد. از‌اين رو، پيامبراكرم‌صلي‌الله‌عليه‌و‌آله يكي از ويژگي‌هاي بهترين مردان را گشاده دستي آنان، و يكي از خصوصيت‌هاي بدترين مردان را بخل‌ايشان دانسته‌اند.114 و در حديثي ديگر بدترين مردم را كسي معرفي كرده‌اند كه در تأمين نيازهاي زندگي، خانواده خود را در فشار قرار دهد.115 امام رضا(ع) نيز گشاده دستي مردان را مانع از آن دانسته‌اند كه اعضاي خانواده آنان، مرگ‌ايشان را ار خدا طلب كنند.116 ‌اين حديث بيانگر اهميت زياد سخاوت‌مندي در تأمين آرامش خانواده بوده و از آن مي‌توان ضرورت بررسي‌اين خصيصه را پيش از ازدواج برداشت نمود.


در منابع اسلامي، برخي ويژگي‌هاي اقتصادي زنان نيز در انتخاب همسر مورد توجه قرار گرفته است. در‌اين ميان، خصيصة قناعت از اهميت قابل ملاحظه‌اي برخوردار است، به گونه‌اي كه در دعاي اميرالمؤمنين‌(ع)، بهرمندشدن از همسر قانع از خداوند متعال درخواست شده است.117 ‌اين دعا با ازدواج آن حضرت با فاطمه زهرا(س) به اجابت رسيد و همسري نصيب آن حضرت شد كه الگويي جاودانه براي قناعت و ساده زيستي بود.118 قناعت و رضايت زن به وضع موجود تا آن جا مورد تأكيد پيشوايان اسلام قرار دارد كه امام صادق(ع) در تقسيم‌بندي زنان به سه گروه، از جمله بدترين آنان افرادي را معرفي مي‌كنند كه‌اندك را نمي‌پذيرند و بسيار را ناچيز مي‌شمرند.119 از‌اين گروه زنان، نه نماز واجب و نه نافله پذيرفته نمي‌شود تا آن كه توبه كرده و از همسر خويش به‌اندازه توانش طلب كنند.120 در منابع اسلامي، كم هزينه بودن زن از بركت او ، و سنگيني مخارج او از شومي وي به حساب آمده است.121


از ديگر ويژگي‌هاي زن شايسته در نگاه اسلام،‌اندك بودن ميزان مهريه وي عنوان شده است.122 گزارش‌هاي فر اوان در سراسر كتاب‌هاي حديثي و فقهي، ترديدي برجا نمي‌نهد كه مهر‌اندك و سبك، پسنديده و مورد سفارش اسلام است.123 از سوي ديگر، مهريه سنگين به جاي آن‌كه عمل به دستور قرآن(نساء:4) و باعث بركت ازدواج124 شود، موجب شومي125 و زمينه‌ساز عداوت126 بين همسران و خانواده‌هاي آنان مي‌گردد. برخلاف‌اين تصور، كه مهريه زن پس از طلاق مانع استيصال و پريشاني او مي‌گردد، و بر اساس‌اين تصور ، مهريه‌هاي سنگيني براي دختران قرار داده مي‌شود، تحقيقات نشان مي‌دهد بانواني كه به علت اختلاف خانوادگي به اجراي مهريه خود اقدام كرده‌اند، نهايتاً به بذل و بخشش مهريه در ازاي طلاق خلعي مبادرت كرده‌اند.127


هر چند از ديدگاه اسلام، تأمين نيازهاي مالي خانواده برعهده مرد است، زنان نيز در صورت تمكن اقتصادي مي‌توانند بخشي از هزينه‌هاي زندگي را به دوش كشند. اما آنچه از اهميت ويژه برخوردار است، آن است كه‌اين همياري نبايد موجب منّت گذاري بر همسر شده و روزي به رخ او كشيده شود. رسول خدا‌صلي‌الله‌عليه‌و‌آله در حديثي فرمود: «هر زني كه به دارايي خود بر شوهرش منّت نهد و بگويد تو از ثروت من مي‌خوري، اگر تمام آن ثروت را هم در راه خدا صدقه بدهد، خداوند از او نمي‌پذيرد، مگر آن كه شوهرش از او راضي شود».128 و در روايتي ديگر فرمود: «اگر همه طلا و نقره‌هاي زمين را زن به خانه شوهرش ببرد، سپس روزي از روزها بر سر او بزند و بگويدتو كيستي؟‌اين دارايي مال من است، اعمالش بر باد مي‌رود، اگر چه از عابدترين مردمان باشد، مگر آن‌كه توبه كند و از سخنش برگردد و از شوهرش پوزش بخواهد».129 براين اساس، دور بودن زن از خصيصه منّت نهادن بر ديگران، يكي از معيارهاي قابل توجه در همسر گزيني محسوب مي‌شود.



ويژگي‌هاي اجتماعي


با بررسي متون ديني، مي‌توان ديدگاه اسلام را در خصوص اهميت ويژگي‌هاي اجتماعي در همسر گزيني دريافت. ضرورت يا عدم ضرورت همساني زن و مرد در نژاد، طبقه اجتماعي، و وجود يا عدم قرابت فاميلي و آشنايي پيشين آنها، از جمله مواردي است كه در‌اينجا مورد بررسي قرار مي‌گيرد.


از ديدگاه جامعه شناسان، تفاوت‌هاي قومي و نژادي غالباً با تعصب و پيش داوري همراه‌‌اند. وجود همين قالب‌هاي ذهني منفي، مانع از نزديك شدن افراد متعلق به دو گروه قومي يا نژادي با يكديگر شده، و در نتيجه، از برقراري ارتباط زناشويي بين آنان جلوگيري مي‌كند.130 البته غالباً‌اين پيش داوري‌ها از مبناي مستحكمي برخوردار نيست. از نظر اسلام، همساني نژادي زوجين ضرورت نداشته، و ازدواج دو فرد از نژادهاي مختلف اشكالي ندارد. دليل‌اين نكته اين است كه اولاً،‌ اسلام به نژاد به مثابه عاملي براي شناسايي افراد نگاه مي‌كند، نه امتياز و برتري اقوام وملل بر يكديگر.(حجرات: 13) ثانياً، ازدواج اولياي الهي با افرادي از نژادهاي ديگر همچون ازدواج حضرت امام حسين(ع) با شهربانو دختر يزدگرد پادشاه ساساني،131 حضرت كاظم(ع) با حضرت حميده مصفاة، كه از اشراف عجم بود،132 امام رضا(ع) با حضرت تكتم، كه كنيزي از اهالي دورترين نقاط مغرب بود،133 و امام‌عسگري(ع) با حضرت نرجس134 كه رومي بوده‌اند، دليل روايي چنين پيوند‌هايي است. ثالثاً، پيشوايان دين به ازدواج‌هايي توصيه كرده‌اند كه ويژگي بارز دو طرف آن تفاوت نژادي بوده است.135


اسلام همساني در طبقه اجتماعي زوجين را نيز در ازدواج ضروري نمي‌داند.‌اين امر نيز مستند به شواهد متعددي مي‌باشد. از يك سو، خداوند در قرآن تقوي را ملاك كرامت افراد در نزد خود مي‌داند.(حجرات: 13) از سوي ديگر، ازدواج‌هاي اولياي دين با كنيزاني136 كه با وجود رفعت علمي و معنوي،137 از نازل‌ترين موقعيت اجتماعي برخوردار بودند، بيانگر‌اين مطلب است كه همساني طبقه اجتماعي، عامل بسيار مؤثري در موفقيت ازدواج به شمار نمي‌رود. در يكي از‌اين موارد، امام زين العابدين(ع) با كنيزي، كه از آن امام حسن(ع) بود، ازدواج كرد.‌اين خبر به گوش عبد الملك بن مروان رسيد. وي در نامه‌اي به حضرت نوشت كه تو شوهر كنيزان گشته‌اي! امام زين العابدين(ع) به او نوشت:«همانا خداوند به وسيله اسلام، پستي را بلندي بخشيده و ناقص را كامل گردانيده و از فرومايگي، به ارجمندي رسانيده است. بنابر‌اين، هيچ مسلماني پست نيست، بلكه پستي واقعي پستي جاهليت است. پيامبر خدا(ص)، خود، بنده اش را {از قوم خود} زن داد و با كنيزش ازدواج كرد.»138 همچنان كه وساطت اولياي الهي در ازدواج‌هايي كه طرفين آن برخاسته از طبقات متفاوت اجتماعي بوده‌اند، گواه آشكاري بر‌اين ديدگاه اسلام است. به عنوان نمونه، رسول اكرم(ص) در امر ازدواج فرزند خوانده خود، زيد بن حارثه كه برده‌اي آزاد شده توسط حضرت خديجه(س) بود، با دختر عمه خود، زينب بنت جحش، كه از اشراف قريش بود، وساطت نمودند. خداوند متعال نيز پس از مشاهده كراهت زينب، به دليل اختلاف پايگاه اجتماعي آنان، در‌ايه‌اي زينب را از مخالفت با حكم پيامبر بر حذر داشت.(احزاب: 36) به‌اين ترتيب، خط بطلان برضرورت همساني زوجين در طبقه اجتماعي زد. در خصوص مورد اخير، علاوه بر رواياتي كه گذشت،139 حديث زير نيز گويا است. شخصي براي امام جواد(ع) نامه نوشت و در آن نظر حضرت را در باره ازدواج دختران خود و ‌اين‌كه هيچ كس را همانند {و هم شان خودش}نمي يابد، جويا شد. حضرت در پاسخ چنين مرقوم فرمودند:«آنچه را در مورد دخترانت بيان كردي و‌اين كه كسي را همانند خودت نمي‌يابي، دانستم؛ اما- خدايت رحمت كندـ‌اين امر را معيار و شرط ازدواج دخترانت قرار نده؛ زيرا رسول اكرم(ص) فرمود: «هر گاه كسي كه اخلاق و ديانت او را مي‌پسنديد به خواستگاري نزد شما آمد، به وي همسر دهيد؛ چرا كه در غير‌اين صورت، فتنه و فساد بزرگي زمين را در برخواهد گرفت140و141.


از آنچه گذشت،‌ اين نكته نيز آشكار مي‌شود كه وجود يا عدم قرابت فاميلي يا آشنايي قبلي نيز معيار مهمي در گزينش همسر از نگاه اسلام، به شمار نمي‌رود. چنانچه ازدواج اولياي دين نيز در مواردي با اقوام وخويشان142 و در موارد ديگري با افرادي كه از قرابت فاميلي برخوردار نبودند، صورت گرفته است و وقتي امام سجاد(ع) را به خاطر ازدواج با زني ناشناس ملامت كردند، آن حضرت فرمودند: هيچ مسلماني پست نيست».143



نتيجه گيري


با توجه به بيان معيارهاي فوق، تمايز بين رويكرد اسلام و رويكرد علوم اجتماعي به مسئله همسان همسري تا حدودي آشكار مي‌شود. متخصصان مسائل خانواده در حوزه‌هاي جامعه‌شناسي و روان‌شناسي معمولاً تأثير منفي انواع گوناگون ناهمساني دو زوج را به عنوان واقعيتي اجتماعي مفروض گرفته و بر‌اين اساس، افراد را به احراز بالاترين سطوح همساني توصيه و تشويق مي‌كنند. اما در برابر‌اين برخورد نسبتاً محافظه كارانه، اسلام به عنوان مكتب ديني و الهي، رويكردي اصلاحي را به نمايش گذاشته و در جهت تغيير پندارهاي فرهنگي نادرستي مانند لزوم همساني خانوادگي، قومي وطبقاتي كوشيده است.144 در اسلام، بر اصل همسان همسري، به عنوان معيار همسر گزيني و ضامن انسجام خانواده، در ذيل عنوان«كفويت» تأكيد شده است، اما ديدگاه‌هاي ارزشي اسلام به ارائه تعريف خاصي از كفويت زن و شوهر انجاميده است. برخورد‌ايجابي با برخي جنبه‌هاي همسان همسري و برخورد سلبي با جنبه‌هاي ديگر بيانگر كوشش قانون گذار اسلام در جهت تغيير نگرش‌هاي فرهنگي نسبت به موضوع همسان همسري است.145 همچنين از مباحث فوق روشن گشت كه مهم‌ترين معيارهاي انتخاب همسر از ديدگاه اسلام، دينداري و‌ايمان، ارزش‌هاي اخلاقي و صلاحيت خانوادگي است خصوصيات جسمي، اقتصادي و اجتماعي در درجه دوم اولويت قرار داشته يا اساساً معياري براي انتخاب يا عدم انتخاب همسر به شمار نمي‌روند.


 


 



منابع


نهج البلاغه،قم، هجرت، 1414ق.


حر عاملي، محمد بن الحسن، وسائل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعة، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1412 ق.


محمدي ري شهري، محمد، تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، ترجمه حميدرضا شيخي، قم، دار الحديث، 1387.


سالاري فر، محمدرضا، خانواده در نگرش اسلام وروان شناسي، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1385.


كوهي، سمانه و ديگران، معرفي مدل درماني سرخوردگي زناشويي در زوجين، مشاوره خانواده و بهداشت جنسي، قم، انديشه ماندگار، 1388.


بستان، حسين، اسلام وجامعه‌شناسي خانواده، قم، پژوهشكده حوزه و دانشگاه، 1383.


بستان، حسين، اسلام و تفاوت‌هاي جنسيتي، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1388.


اليري، دانيل، ريچارد‌اي. هيمن، و آرتور‌اي، جانگسما راهنماي گام به گام درمان مشكلات زناشويي، ترجمه علي كيميايي و زهرا باقريان‌نژاد، تهران، رشد،1384.


ديسك فشردهCD اجلاس طلوع مهر، معاونت فرهنگي اجتماعي سازمان ملي جوانان، 1387.


صدوق، محمد بن علي، من لا يحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1404.


ـــــ ،علل الشرايع، قم، داوري، بي‌تا.


ـــــ ،امالي، بيروت، اعلمي، 1400 ق.


ـــــ ،معاني الاخبار، قم، جامعه مدرسين، 1403.


ـــــ ،الخصال، قم، جامعه مدرسين، 1362.


ـــــ ،عيون اخبار الرضا(ع)، تهران، جهان، 1378ق.


آقاجاني مرسا، حسين، عوامل مؤثر بر طلاق بر حسب طبقه اجتماعي مورد:شهر تهران، جامعه شناسي، ش2، 1384.


سپهريان، فيروزه، «بررسي مقدماتي عوامل مؤثر بر طلاق و راههاي پيش گيري از آن»،اصول بهداشت رواني، ش 5 و 6، بهار و تابستان، 1379.


كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365.


مصباح‌يزدي، محمدتقي، اخلاق در قرآن، تحقيق و نگارش: محمد حسين اسكندري، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 1384.


محمدي ري شهري، محمد، تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، با همكاري عباس پسنديده، ترجمه حميدرضا شيخي، قم، دار الحديث، 1378.


طباطبايي، سيدمحمد‌حسين، الميزان في تفسير القرآن، ترجمه سيدمحمدباقر موسوي‌همداني قم، دفترانتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1363.


طوسي، محمد بن الحسن، تهذيب الاحكام، تهران، دار الكتب الا سلاميه، 1365.


مصباح يزدي‌، محمدتقي اخلاق در قرآن(مشكات)، تحقيق و نگارش محمدحسين اسكندري، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 1384.


طبرسي، حسن، مكارم الاخلاق، قم، شريف رضي، 1370.


مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1403.


پاينده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه مجموعه كلمات قصار حضرت رسول‌(ص)، تهران، دنياي دانش، 1382


امام خميني(ره)، تحرير الوسيله، قم، مؤسسه مطبوعاتي اسماعيليان، بي‌تا.


حيدري، مجتبي، دينداري و رضامندي خانوادگي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 1385.


الراوندي، سيدفضل‌الله، النوادر للراوندي، قم، دار الكتاب، بي‌تا.


فيض كاشاني، مولي محسن، المحجه البيضاء في تهذيب الاحياء، تصحيح و تعليق علي اكبر غفاري،قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم، بي‌تا.


الديلمي، الحسن بن ابي الحسن، ارشاد القلوب، بيروت، مؤسسه الاعلمي، 1398.


كيلن، ملاني و جوديت اسمتانا، رشد اخلاقي؛ كتاب راهنما، ترجه محمدرضا جهانگيرزاده‌قمي و همكاران، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، 1389.


الديلمي الهمداني، شيرويه بن شهردار، الفردوس بمأثور الخطاب، تحقيق محمد السعيد بن بسيوني زغلول، بيروت، دار الكتب العلميه، 1406 ق.


السجستاني الازدي، سليمان بن اشعث، سنن ابي داود، تحقيق:محمد محيي الدين عبد الحميد، بيروت، دار احياء السنة النبوية، بي‌تا.


البخاري، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، تحقيق مصطفي ديب البغا، بيروت، دار ابن كثير، 1410 ق.


النوري، ميرزا حسين، مستدرك الوسايل، بيروت، مؤسسه آل البيت(ع) لاحياء التراث، 1408.


نهج‌البلاغه، شرح ابن ابي الحديد معتزلي، عبد الحميد، قم، كتابخانه‌ايت الله مرعشي،‌1404.


مظلومي، رجبعلي، تربيت معنايي انسان«تربيت از ديدگاه ائمه اطهار»، تهران، انجمن اوليا و مربيان، 1387.


فلسفي، محمد تقي،الحديث، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1367.


مظاهري، علي اكبر، جوانان و انتخاب همسر، قم، پارسيان، 1388.


الهندي، علي المتقي بن حسام الدين، كنز العمال في سنن الاقوال و الافعال، تصحيح صفوة السقا، بيروت، مكتبة التراث الاسلامي، 1397.


التميمي المغربي، النعمان بن محمد، دعائم الاسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضايا و الاحكام، تحقيق آصف بن علي اصغر فيضي، مصر، دار المعارف، 1389ق.


حسكاني، حاكم، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، تهران، مؤسسه طبع و نشر، 1411 ق.


الشيباني، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، تحقيق عبد الله محمد الدرويش، بيروت، دارالفكر، 1414 ق.


دامن پاك مقدم، ناهيد، بررسي تأثير حقوق مالي بانوان در استحكام خانواده، تقويت نظام خانواده و آسيب‌شناسي آن، ج2، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 1386.


طبرسي، فضل بن حسن بن فضل، اعلام الوري باعلام الهدي، تهران، اسلاميه، 1390 ق.


طبرسي، احمدبن علي، الاحتجاج علي اهل اللجاج، ترجمه نظام‌الدين احمد غفاري مازندراني،تهران، مرتضوي،1403.


خسروي، موسي، زندگاني حضرت علي بن موسي الرضا(ع)، تهران، اسلاميه، 1380.


Hughes ,Michael ,Carolin j.krohler, james W. vander zanden(2002) Sociology: the core,New York,McGraw-Hill Higher Education




* دانشجوي دكتري روان‌شناسي تربيتي. دريافت: 15/4/89 ـ پذيرش: 22/7/89.


h.hosseinkhani@Yahoo.com




1 maritial disaffection


2. سمانه كوهي، و ديگران، معرفي مدل درماني سرخوردگي زناشويي در زوجين، مشاوره خانواده و بهداشت جنسي، ص226.


3. حسين بستان، اسلام وجامعه شناسي خانواده، ص11.


4. همان، ص25.


5. همان، ص51.


6. همان، ص 19.


7. حسين آقاي جان، «عوامل مؤثر بر طلاق بر حسب طبقه اجتماعی مورد: شهر تهران»، جامعه شناسی، ش 2، ص 55.


8. توحید، نبوت و معاد.


9. محمدتقي مصباح يزدي، اخلاق در قرآن(مشكات)، تحقیق و نگارش محمد حسین اسكندری، ج 1، ص 130.


10. سيدمحمدحسين طباطبايي، المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، ج 11، ص 484.


11. محمدتقي، مصباح‌يزدي،اخلاق در قرآن(مشكات)، ج 1، ص 166.


12. همان، ج 1، ص 147.


13. همان، ج 1، ص 166.


14. محمد محمدي ري‌شهري، تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، ترجمه حميدرضا شيخي، ص74.


15. امام خميني(ره)، ‌تحريرالوسيله، ج 2، ص 285.


16. Willts, F.K.


17


18. مجتبي حیدری، دينداري و رضامندي خانوادكي، ص35.


19. محمدبن يعقوب كلینی، الكافي، ج 5، ص341.


20. محمدبن‌علي صدوق، من لايحضره الفقيه، ج3، ص393.


21. نهج‌الفصاحه، ص511؛ محمدبن‌علي صدوق، من لايحضره الفقيه، ج2،ص578.


21. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص337.


22. Michael Hughes, and et al., Sociology: the core, P.326


23. ملاني و جوديت اسمتانا كیلن رشد اخلاقي؛ كتاب راهنما، ترجمه محمدرضا جهانگيرزاده قمي، و ديگران، ج1، ص33.


24. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص563.


25. همان، ج 2، ص103.


26. همان، ج5، ص326؛ سيدفضل‌الله الراوندی، النوادر للراوندي، ص48؛ حسن طبرسی، مكارم الاخلاق، ص216.


27. محمدبن‌علي صدوق، من لايحضره الفقيه، ص429؛ محمدبن‌الحسن، تهذيب الاحكام، ج7، ص400.


28. محمدبن يعقوب كلینی، الكافي، ج5، ص324.


29. سيدفضل‌الله الراوندی، النوادر للراوندي، ص48.


30. محمدبن يعقوب كلینی، الكافي، ج5، ص323؛ فیض كاشانی، مهجة البيضا، ج3، ص86.


31. همان، ص323.


32. همان، ص536.


33. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج74، ص 216.


34. محمدبن‌الحسن طوسی، تهذيب الاحكام، ج7، ص400؛ محمد محمدي‌ری‌شهری،تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، ص104.


35. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص347.


36. همان، ص324.


37. محمدبن‌علي صدوق، من لايحضره الفقيه، ص393؛ محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص352؛ محمدبن‌علي صدوق، من لايحضره الفقيه، ص566.


38. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص353 ـ 354.


39. مولي محسن فیض كاشانی، المحجه البيضاة في تهذيب الاحياء، ج3، ص86.


40. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5،ص323.


41. محمدبن‌علي صدوق، من لايحضره الفقيه، ج3، ص389.


42. محمد محمدی ری شهری،تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، ص94؛ محمد بن يعقوب كلینی، كافي، ج5،ص332.


43. محمد محمدی ری شهری،تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، ص57.


44. علي المتقي بن حسام الدين‌الهندی، كنز العمال في سنن الاقوال و الافعال، ج16،ص284.


45. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج6،ص4.


46. محمد بن الحسن الحرالعاملي، وسائل الشیعة، ج21، ص356.


47. همان، ص355.


48. همان، ص357.


49. شجاعی،1386،ج1،ص334.


50. محمدی ری شهری، تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، ص96.


51. همان.


52. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص333؛ محمدبن‌علي صدوق، من لايحضره الفقيه، ج3، ص248.


53. همان، ج5، ص333 ـ 323.


54. ابراهيم بابایی آملی، داستان ازدو، ص17.


55. محمد محمدی ری شهری، تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، ص88.


56. محمدرضا سالاري‌فر، خانواده در نگرش اسلام وروان شناسي، ص38.


57. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص323.


58. محمدرضا سالاري‌فر، خانواده در نگرش اسلام وروان شناسي، ص38.


59. محمدبن‌الحسن طوسی، تهذيب الاحكام، ج7، ص392.


60. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، 324.


61. محمدبن‌علي صدوق، من لايحضره الفقيه، ج3، ص388.


62. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، 335.


63. همان.


64. مولي محسن فیض كاشانی، المحجه البيضا،ج3، ص387؛ ميرزا حسين النوری، مستدرك الوسايل، ج14، ص180.


65. محمد محمدی ری شهری، تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث‌، ص92؛ محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، 335.


66. همان، ص365.


67. محمد بن الحسن الحرالعاملي، وسائل الشیعة، ج20،ص36.


68. مولي حسن فیض كاشانی، المحجه البيضاء، ج3، ص387؛ ميرزا حسين النوری، مستدرك الوسائل، ج14، ص180.


69. محمد محمدی ری شهری، تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، ص94.


70. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص332 .


71. همان، ص333؛ محمدبن‌علي صدوق، من لايحضره الفقيه، ج3، ص248.


71. عبدالحميد ابن ابی الحدید معتزلي، شرح نهج‌البلاغه، ج20، ص336.


71. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص333.


72. محمدبن الحسن طوسی، تهذيب الاحكام، ج7، ص399.


73. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج1، ص82.


74. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص340.


75. همان، ص341.


76. همان، ج5، ص339.


77. آذربایجانی، 1382، ص250.


78. فقیهی، 1387، ص240


79. حسين بستان، اسلام و تفاوت‌هاي جنسيتي، ص 26.


80. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص324؛ 326 ـ 280.


81. محمدبن‌علي صدوق، من لايحضره الفقيه، ج3، ص388.


82. محمد بن الحسن الحرالعاملي، وسائل الشیعة، ج20، ص 36.


83. حسين بستان، اسلام و تفاوت‌هاي جنسيتي، ص11.


84. ميرزا حسين نوری، مستدرك الوسائل، ج14،ص149؛ محمد بن الحسن الحرالعاملي، وسائل الشیعة، ج20،ص61؛ محمد بن الحسن الحرالعاملي، وسائل الشیعة، ج20، ص61.


85. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص398.


86. محمد بن الحسن الحرالعاملي، وسائل الشیعة، ج20، ص36.


87. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج6، ص314.


88. ص:52؛ واقعه:37؛ نبأ:33.


89. مكارم شیرازی، 1370، ج23، ص225.


90. محمدتقي فلسفی، الحديث، ج3، ص359؛ حسن طبرسی، مكلارم الاخلاق، ص197.


91. همان.


92. رجبعلي مظلومی، تربيت معنايي انسان «تربيت از ديدگاه ائمه اطهار».


93. محمدبن‌علي صدوق، من لايحضره الفقيه، ج2،ص49.


94. علي‌اكبر مظاهري،جوانان و انتخاب همسر،‌ ص 115، 1388.


95. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص332 .


96. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص332؛ علي المتقي بن حسام الدين الهندی، كنز العمال في سنن الاقوال و الافعال، ج16، ص295، به نقل از محمدی ری شهری،1387، ص80.


97. فتال نیشابوری، بی تا، ج2، ص375).


98. محمد بن الحسن طوسی، تهذيب الاحكام ،ج7،ص400.


99. نور:32؛ الطبرسی،1414، ج1،ص43؛ محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص329؛ محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص330.


100. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص330.


101. محمد محمدی ری شهری،تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، ص60.


102. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص341 و ص 339.


103. محمد محمدی ری شهری،تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، ص292.


104. همان.


105. محمد بن الحسن طوسی، تهذيب الاحكام، ج7، ص 399.


106. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص333.


107 محمد محمدی ری شهری، تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، ص76.


108. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص339.


109. حسن طبرسی، مكارم الاخلاق، ص207.


110. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص339.


111. همان، ص347.


112. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص327.


113. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج57، ص342.


114. محمدبن الحسن طوسی، تهذيب الاحكام، ج7، ص400.


115. محمد محمدی ری شهری، تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، ص465.


116. محمدبن‌علي صدوق، من لايحضره الفقيه، ج2، ص68.


117. سيدفضل الله الراوندی، النوادر للراوندي، ص49.


118. حاكم حسكانی، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج2، ص445.


119. محمدبن‌علي صدوق، من لايحضره الفقيه، ص318.


120. مشكینی، 1424، ص681.


121. حسن طبرسی، مكارم الاخلاق، ص198.


122. محمدبن‌علي صدوق، من لايحضره الفقيه، ج3، ص386.


123. محمدی ری شهری، تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، ص117.


124. همان، ص108.


125. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص568.


126. حسن طبرسی، مكارم الاخلاق، ص237.


127. ناهيد دامن پاك مقدم، بررسي تأثير حقوق مالي بانوان در استحكام خانواده، تقويت نظام خانواده و آسيب شناسي آن، ص229.


128. محمد محمدی ری شهری،تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، ص444.


129. همان.


130. حسين بستان، اسلام و جامعه‌شناسي خانواده، ص41.


131. حسن طبرسی، الاحتجاج علي اهل اللجاج، ج3، ص387.


132. همو، اعلام الوري باعلام الهدي، ص313.


133. محمدبن‌علي صدوق، من لايحضره الفقيه، ج1، ص18.


134. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج51، ص9.


135 حسن طبرسی، مكارم الاخلاق، ص207؛ محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص344؛ حسين بستان، اسلام و جامعه‌شناسي خانواده، ص196.


136 حسن طبرسی، الاحتجاج علي اهل اللجاج، ج3، ص388.


137 موسي خسروی، زندگاني حضرت علي‌بن موسي الرضا‡، ص6.


138. محمدبن يعقوب كلینی، كافي، ج5، ص346، به نقل از محمدی ری شهری،1387، ص69.


139 همان، ج5، ص 339، 341 و 344.


140 حسن طبرسی، مكارم الاخلاق، ص205.


141. حسين بستان، اسلام و جامعه‌شناسي خانواده، ص196.


142. ر. ك. به: ابراهيم بابایی آملی، داستان ازدو


143. محمد بن الحسن الحرالعاملي، وسائل الشیعة، ج20، ص76.


144. حسين بستان، اسلام و جامعه‌شناسي خانواده، ص 196.


145. همان، ص 195.