عوامل مؤثر بر گرايش دانش‌آموزان دختر دورة متوسطة شهرستان صدوق(يزد) به انجام فرايض ديني

سال پنجم، شماره اول، بهار و تابستان 1392، صفحه 109 ـ 125


Islām va Pazhūheshhāye Tarbīyatī, Vol.5. No.1, Spring & Summer 2013


احمد زندوانيان ناييني* / محبوبه دهقاني اشكذري** / راضيه طيبي***


چكيده


پژوهش پيش‌رو به بررسي عوامل مؤثر بر گرايش دانش‌آموزان دختر دورة متوسطة شهرستان صدوق به انجام فرايض ديني در سال تحصيلي 89-1388 مي‌‌‌پردازد.


اين پژوهش از لحاظ هدف، تحقيقي‌ ـ كاربردي و از نظر روش گردآوري داده‌ها، توصيفي ـ پيمايشي است. جامعة آماري اين پژوهش شامل همة 467 دانش‌آموز دختر دورة متوسطة شهرستان صدوق بود كه از اين تعداد دويست نفر به روش نمونه‌گيري طبقه‌اي متناسب انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه‌اي محقق‌ساخته با صد سؤال است. در تجزيه و تحليل فرضيه‌ها از آزمون «T» براي يك‌نمونه و «رگرسيون چندگانه» استفاده شد.


نتايج به‌دست‌آمده نشان داد كه همة چهار عامل خانواده، مدرسه، دوستان، آشنايان و رسانه‌ها در گرايش دانش‌آموزان به انجام فرايض ديني نقش معناداري دارند. نتايج تحليل «رگرسيون چندگانه» نشان مي‌دهد كه دو متغير مستقل رسانه و خانواده مي‌توانند 6/31 درصد واريانس رفتار ديني را پيش‌بيني و تبيين كنند.


كليدواژه‌ها: فرايض ديني، خانواده، مدرسه، دوستان و آشنايان، رسانه‌ها، دورة متوسطه.





* عضو هيئت علمي دانشگاه يزد                                                                                      azand2000@yahoo.com


** دانشجوی کارشناسی ارشد روان‌شناسی تربيتی                                                                   attar_681@yahoo.com


*** کارشناس ارشد روان‌شناسی تربيتی                                                                           razieh2026@yahoo.com


دريافت: 21/ 8/ 1391 ـ پذيرش: 15/ 12/ 1391




 



مقدمه


انسان فطرتاً موجودي خداجوست و كنجكاوي از ويژگي‌هاي شاخص او به‌شمار مي‌آيد. بر اساس همين فطرت است كه انسان در جست‌وجوي خداوند و معرفت ديني است. معرفت ديني با تفكر آغاز مي‌شود و انسان در تلاشي دايم مي‌كوشد شناخت جامعي به‌دست آورد و همواره آن را كامل‌تر كند. بنابراين با تكامل معرفت، باورهاي ديني در انسان تثبيت خواهد شد. بر همين اساس، باورهاي ديني را مي‌توان شكل تكامل‌يافتة معرفت ديني دانست كه سبب گرايش عميق فرد به دين مي‌شود (آقايي ميبدي، 1386). از سويي، آثار و شواهد تاريخي موجود نشان مي‌دهد كه بشر در زمان‌ها و مكان‌هاي مختلف، ديني الهي يا غير‌الهي داشته است، به‌طوري‌كه به نظر ساموئل كوئينگ اساساً در جهان طايفه يا جامعه‌اي بدون نيايش، باورها و آداب‌و‌رسوم نيست. در لابه‌لاي اوراق تاريخ، لوح‌ها، كتيبه‌ها و بقاياي آثار تاريخي، بشري بدون مذهب، نيايش و پرستش نمي‌توان يافت (سواري و همكاران، 1380). از‌سوي‌ديگر، شكي نيست كه يكي از عوامل مؤثر بر رفتار و نگرش انسان‌ها در جوامع گوناگون، دين‌داري است. دين‌داري از مفاهيمي است كه پژوهشگران علوم اجتماعي به آن بسيار توجه كرده‌اند. به‌عنوان مثال، هدن (1983) معتقد است كه دين‌داري، عامل اساسي اجتماعي‌شدن و انسجام فكري و عملي است (نازك‌تبار و همكاران، 1385).


تاريخ نشان مي‌دهد كه در گذشته، مذهب نقشي مهم در تربيت داشته است؛ به‌طوري‌كه مطالعه و تدريس كتاب‌هاي مذهبي هدف اصلي تحصيل شمرده مي‌شده است. مؤسسات آموزشي همان مؤسسات مذهبي بوده‌اند و ارتباط نزديكي ميان مذهب و تربيت برقرار بوده است (ماير، 1374، ص 431). در دوران قرون وسطا مطالب مذهبي نقشي مهم در محتواي دوره‌هاي آموزشي داشتند. در آن دوران، هدف اصلي آموزش مطالعة كتاب‌هاي مذهبي و انجام رفتار در جامعه براساس آن بود. تعليم‌و‌تربيت كشورهاي اروپايي در آن دوران، به ميزان چشمگيري متأثر و زيرنفوذ مذهب قرار داشته است (مشايخي‌راد، 1378).


بررسي تاريخ آموزش‌و‌پرورش ايران نيز نشان مي‌دهد كه آموزش ديني همواره جزئي از برنامة آموزش‌و‌پرورش رسمي بوده است و در كنار آموزش خواندن، نوشتن و حساب كردن، خواندن قرآن و آموزه‌هاي ديني و اخلاقي سفارش شده است. با رواج آموزش‌و‌پرورش به سبك اروپايي نيز اين روند قطع نشد، حتي در دورة حكومت پهلوي نيز آموزش ديني در برنامة مدارس وجود داشته است. پس از پيروزي انقلاب اسلامي سرمايه گذاري بزرگي در جهت اجراي طرح‌هاي تربيت ديني در نظام آموزش‌و‌پرورش رسمي كشورمان شكل گرفته است، اما كماكان اين موضوع از دشواري‌هاي اساسي نظام آموزش‌و‌پرورش كشور ماست (آقايي ميبدي، 1386).


ازاين‌رو، با توجه به اينكه درصد چشمگيري از جمعيت دانش‌آموزان در دورة متوسطه حاضرند و نيمي از آنان را دختران تشكيل مي‌دهند، توجه به كم و كيف تعليم‌وتربيت ديني دانش‌آموزان دختر ضرورتي اجتناب‌ناپذير است. امام خميني(ره) دربارة اهميت تربيت درست دختران و زنان مي‌فرمايد:


بانوان محترم، مسئوليد همه؛ مسئوليم همه. شما مسئوليد كه در دامن‌هاي خودتان اولاد متقي بار بياوريد، تربيت كنيد، به جامعه تحويل بدهيد... مسئوليت داريد نسبت به فرزندان خود، مسئوليت داريد نسبت به كشور خودتان و شما مي‌توانيد بچه‌هايي تربيت كنيد كه يك كشور را آباد كنند. شما هم خود حافظ بايد باشيد و هم نگهبان تربيت كنيد. شما مي‌توانيد بچه‌هايي را تربيت كنيد كه حفاظت از انبياء بكنند؛ حفاظت از آمال انبياء بكنند. خانه‌هاي شما بايد خانة تربيت اولاد باشد. منزل علماست منزل شما، و منزل تربيت علمي، تربيت ديني، تهذيب اخلاق. توجه به سرنوشت اينها برعهدة مادرهاست (مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، 1387).



پيشينة تحقيق


مطالعات متعددي وجود دارد كه تأثير مثبت مذهب را در حوزه‌هاي مختلف زندگي بشر، از جمله قدرت روبه‌رو شدن با موقعيت‌هاي پراسترس اجتماعي، سازگارشدن با شرايطي مثل از دست‌دادن فرد محبوب خود و يا ناپايداري زندگي خانوادگي نشان مي‌دهد. اين واقعيت كه بهره‌مندي از سطح بالاي تعهد مذهبي مي‌تواند اين آثار مثبت را در پي داشته‌ باشد ممكن است به اين حدس و گمان بيانجامد كه تعهد مذهبي بالا در دانشجويان و دانش‌آموزان، در وضعيت تحصيلي آنان آثار مثبتي خواهد داشت (جي نس، 2003، ص 45).


روان‌شناسان تربيتي و جامعه‌شناسان بر اين باورند كه مذهب، خواه به‌صورت دين‌داري شخصي و خواه به پشتوانة حضور در مدارس مذهبي، به‌طور واضح در غلبه بر مشكلات منحصر به فردي كه جوانان و نوجوانان با آنها روبه‌رو‌يند، به ايشان ياري مي‌رساند و همين امر منجر به موفقيت‌هاي تحصيلي و اجتماعي آنان مي‌شود (همان).


براتي (1375، ص 108) دربارة بررسي عوامل مؤثر بر تربيت ديني فرزندان چند عامل را دريافت:


الف) والدين مهم‌ترين و اصلي‌ترين عامل تربيت ديني فرزندان شمرده شوند؛


ب) معلمان و عوامل مدرسه نيز پس از والدين مهم‌ترين عامل تربيت ديني محسوب مي‌گردند؛


ج) رسانه‌ها و دوستان نيز مي‌توانند نقشي مهم در باورهاي ديني داشته باشند.


تحقيق امراللهي (1379، ص 108) دربارة نقش والدين در تربيت مذهبي فرزندان نشان داد كه والدين به‌سبب ارتباط مستقيم با فرزندان، اصلي‌ترين نقش را در تربيت ديني فرزندان بر عهده دارند؛ از‌اين‌رو، وقتي كه والدين با مهرباني و محبت با فرزندان رفتار مي‌كنند فرزندان به والدين وابستگي مي‌يابند و با الگوبرداري فرزندان از والدين مي‌توان تربيت مذهبي را بهتر انجام داد.


تحقيق سعيدي (1380، ص 108) در زمينة نقش مدرسه در تربيت مذهبي دانش‌آموزان نشان داد:


الف) معلمان با رفتار خود بهترين الگو بخصوص براي دانش‌آموزان دورة ابتدايي‌اند و مهم‌ترين نقش را در تربيت مذهبي دانش‌آموزان بر عهده دارند؛


ب) مديران پس از معلمان مي‌توانند نقشي مهم در تربيت مذهبي دانش‌آموزان بر عهده داشته باشند؛


ج) معلمان پرورشي نيز با برگزاري مراسم مذهبي مي‌توانند نقشي مهم در تربيت مذهبي دانش‌آموزان مدرسه داشته باشند.


نتايج پژوهش آقايي ميبدي (1386) دربارة عوامل مؤثر در رشد و تثبيت باورهاي ديني دانش‌آموزان سال سوم دورة متوسطة شهرستان اردكان نشان مي‌دهد:


الف) والدين عمده‌ترين نقش را در ايجاد و تقويت باورها و اعتقادات مذهبي فرزندان بر عهده داشته، با رفتارهاي مناسب خود مي‌توانند الگوهاي مذهبي مناسبي براي فرزندان باشند؛


ب) معلمان و مديران و مربيان پرورشي نقشي مهم در رشد و تقويت باورهاي ديني دانش‌آموزان داشته، مي‌توانند با رفتارهاي مناسب خود و همچنين اتخاذ برنامه‌هاي ديني جذاب در مدارس نقش خود را به‌خوبي ايفا كنند؛


ج) آشنايان و دوستان مي‌توانند در تقويت و رشد باورهاي ديني نقشي مهم داشته باشند. آشنايان به‌سبب رفتار مناسب و الگودهي و دوستان نيز در قالب گروه مي‌توانند باورهاي ديني را تقويت و رشد دهند؛


د) رسانه‌ها با برنامه‌هاي خود مي‌توانند نقشي مهم در ترويج فرهنگ اسلامي و همچنين تقويت و رشد باورهاي ديني نوجوانان و جوانان ايفا كنند؛


ه‍ ) يافته‌ها دربارة جنسيت نشان داد از ميان چهار عامل خانواده، مدرسه، آشنايان و دوستان و رسانه‌ها، فقط در عامل مدرسه ميان نظريه‌هاي دانش‌آموزان دختر و پسر تفاوت معناداري بود و دانش‌آموزان پسر اعتقاد بيشتري به تأثير مدرسه در تثبيت باورهاي ديني خود داشته‌اند.


تحقيق باقري رناني و لائي (1388) دربارة نقش آموزه‌هاي تلويزيون در ايجاد و تقويت گرايش‌هاي ديني دانشجويان در قالب پنج مؤلفة رعايت ارزش‌هاي اخلاقي، رعايت اصول ديني، رعايت احكام ديني، مقابله با جهل و خرافات، مقابله با تعصبات مذهبي نشان داد كه نقش آموزه‌هاي تلويزيون در رعايت ارزش‌هاي اخلاقي با ميانگين 16/2، رعايت احكام ديني با ميانگين 91/1، تقابل با تعصبات مذهبي با ميانگين 80/1 و تقابل با جهل و خرافات با ميانگين 38/1 با اطمينان 95 درصد كمتر از سطح متوسط بود و دربارة رعايت اصول ديني با ميانگين 66/2 بيشتر از سطح متوسط بوده است. همچنين دربارة نقش آموزه‌هاي تلويزيون در تقويت گرايش‌هاي ديني، متغيرهاي تأهل، جنسيت، ميزان تحصيلات، ميزان تحصيلات پدر و مادر تأثيري نداشتند. نتايج نشان داد كه اين آموزه‌ها فقط دربارة رعايت اصول ديني در دانشجويان مؤثر بوده است و دربارة مؤلفه‌هاي تقابل با تعصبات مذهبي، رعايت ارزش‌هاي اخلاقي، رعايت احكام ديني و تقابل با جهل و خرافات مؤثر نبوده است.


ماركيدز (Markids) نشان داد كه يكي از عوامل مؤثر بر خشنودي زندگي در افراد بزرگ‌سال، حضور در كليسا و پرداختن به عبادت است. پولوما(Poloma) و پنولتون(Penotton) در مطالعة خود نشان دادند كه بهترين عامل تأمين‌كنندة سلامت رواني افراد، پرداختن به عبادت است (به‌نقل‌از سواري و همكاران، 1380). كوهرنيك(Kouhernic) در پژوهش «مناجات، واقعيت ديده و ناشنيده» اظهار مي‌دارد كه مناجات نوعي روش ايدئال براي تداوم زندگي شمرده مي‌شود و گفت‌وگو با خداوند در‌نهايت به لذت، رضايت، پذيرش و تجلي نفس منجر خواهد شد.


لوين و تايلور در پژوهش خود با عنوان «تفاوت‌هاي سني در الگوها و هم‌بستگي آن با فراواني عبادت و نيايش بر روي 1481 زن و مرد سنين مختلف» دريافتند كه عبادت و نيايش غالباً در همة گروه‌هاي سني صورت مي‌گيرد، اما در مردان بزرگ‌سال آمريكايي كه آفريقايي‌تبارند در مقايسه با مردان آمريكايي سفيدپوست بيشتر ديده مي‌شود. همچنين تحليل آماري ميان عبادت و نيايش با رفتار احسان، اعتقاد و تجارب مذهبي گروه‌هاي سني ارتباط معناداري را نشان مي‌دهد (به‌نقل‌از بشليده و همكاران، 1382).


موني(Mooney) (2010، ص 197) در پژوهش «مذهب، نمرات دانشگاهي و رضايت در دانشجويان دانشگاه‌هاي اليت»، با بررسي 3924 دانشجو در 28 دانشگاه آمريكا دريافت كه دين‌داري سبب افزايش ساعات مطالعة دانشجويان و كاهش شركت در مهماني‌هاي شبانه مي‌شود. پارك (2001، ص 361) در پژوهشي نشان داد كه دين‌داري جوانان رابطة مثبت و معناداري با موفقيت تحصيلي دارد. پژوهش استوارد و جو (1998، ص 3) دربارة 121 دانشجو نشان داد كه روحية مذهبي به‌صورت چشمگيري با سلامت روان و سازگاري رابطه دارد؛ افرادي كه خود را بيش از همه مذهبي مي‌دانند از ديگران سازگارترند و بالاترين عملكرد تحصيلي را دارند. كويوبك دريافت كه در دانش‌آموزان دبيرستاني مسيحي هم‌بستگي مثبتي ميان درجة تعهدات مذهبي و دستاورد تحصيلي هست (به‌نقل‌از جي‌نس، 2003، ص 45). لاين (2005، ص 3) در پژوهش «ارتباط ميان دين‌داري فردي و عملكرد تحصيلي در دانشجويان» دريافت كه ميان دين‌داري فردي، براي نمونه دعا خواندن، با عملكرد تحصيلي رابطه‌اي قوي وجود دارد؛ و سرانجام كلر در پژوهشي دريافت دانش‌آموزان روستايي كه در فعاليت‌هاي كليسا مشاركت مي‌كردند نمرات بهتري در مدرسه داشتند. اين مطالعه نشان داد كه شركت در فعاليت‌هاي كليسا، نه‌تنها منجر به بهبود پيشرفت تحصيلي مي‌شود، بلكه سبب ارتقاي صلاحيت اجتماعي و ادراك خود مي‌شود (به‌نقل‌از شوبمهل، كوبلوتي، وانورنيوم، 2009، ص 500).



روش‌شناسي تحقيق


هدف كلي اين پژوهش، بررسي عوامل مؤثر بر گرايش دانش‌آموزان دختر دورة متوسطة شهرستان صدوق براي انجام فرايض ديني در سال تحصيلي 89 ـ 1388 است. براي دستيابي به هدف كلي، فرضيه‌ها و پرسش‌هاي پژوهش تدوين گرديد:


1. عامل خانواده در گرايش دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني نقش دارد؛


2. عامل مدرسه در گرايش دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني نقش دارد؛


3. عامل آشنايان و دوستان در گرايش دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني نقش دارد؛


4. عامل رسانه‌ها در گرايش دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني نقش دارد؛.


5. تا‌چه‌ميزان دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني (رفتار ديني) پايبند هستند؟


6. هريك از عوامل خانواده، مدرسه، دوستان و آشنايان و رسانه‌ها تا‌ چه‌ميزان مي‌توانند رفتار ديني را پيش‌بيني كنند؟


7. چگونه مي‌توان با رعايت ملاحظات محتوايي و روان‌سنجي، تعداد سؤالات پرسشنامه را كاهش داد؟


جامعة آماري اين پژوهش شامل همة دانش‌آموزان دختر دورة متوسطة شهرستان صدوق بود (467 نفر) كه از اين شمار 200 نفر به روش نمونه‌گيري طبقه‌اي متناسب انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه‌اي محقق‌ساخته با صد سؤال است. براي تجزيه و تحليل سؤالات و فرضيه‌هاي يك تا پنج از آزمون «T» براي يك‌نمونه و براي سؤال شش از «رگرسيون چند‌گانه» استفاده شد. براي محاسبة پايايي پرسشنامه از «روش آلفاي كرونباخ» استفاده شد كه مقدار آلفا 859/0 است. از‌آنجاكه براي تهية سؤال‌هاي پرسشنامه از آراي كارشناسان (استادان دانشگاهي و حوزوي) به‌صورت حضوري استفاده شده است؛ محققان پس از تدوين گويه‌ها (سؤالات) دربارة مرتبط بودن آن با حوزه‌هاي ديني به نظرخواهي از كارشناسان پرداختند. درضمن آثار مكتوب و منابع متعدد ديني هجده استاد حوزه و دانشگاه كه در پيوست نيز آمده است (جدول 20)، مطالعه شده و بر اساس آن سؤالات پرسشنامه تدوين شده است؛ از‌اين‌رو پرسشنامة محقق‌ساخته روايي محتوايي است.


براي گردآوري داده‌ها از پرسشنامة صد سؤالي با طيف «ليكرت» استفاده شد كه در مقابل هر سؤال پنج گزينة هميشه، اغلب، گاهي اوقات، به‌ندرت و هرگز قرار گرفته كه به‌ترتيب به گزينه‌ها ارزش عددي صفر تا چهار تعلق گرفت.


گفتني است كه نمره‌گذاري سؤالات 34، 40، 56، 64، 65، 77، 78 و 97 فرايندي معكوس دارند. براي كاربردي‌تر كردن يافته‌هاي توصيفي، ملاك ارزيابي وضعيت براي گويه‌ها تعريف شده است، بدين‌صورت كه ميانگين كمتر از دو نشان‌دهندة وضعيت نامطلوب، ميانگين 2 تا 99/2 نشان‌دهندة وضعيت نسبتاً مطلوب و ميانگين سه تا چهار نشان‌دهندة وضعيت مطلوب است. به‌اين‌ترتيب، با قرار دادن گزينة ملاك ارزيابي در جداول شماره‌هاي يك تا پنج وضعيت هر سؤال با توجه به ملاك ارزيابي مشخص شده است.


از‌آنجايي‌كه پژوهش حاضر در پي بررسي ميزان گرايش دانش‌آموزان به انجام فرايض ديني و نقش چهار عامل خانواده، مدرسه، دوستان و آشنايان و رسانه‌ها بر متغير وابستة گرايش به انجام فرايض ديني و رفتار ديني است، به طراحي سؤالاتي زمينة اصول دين، فروع دين، واجبات و مستحبات در چارچوب چهار عامل مزبور پرداخته است. بنابراين در جداول آتي، ستوني به نام حوزة ديني وجود دارد كه در آن مشخص شد كه هر سؤال مختص به كدام حوزة ديني است.



يافته‌هاي توصيفي تحقيق


همان‌طور كه در جدول (1) مشخص است، از هجده سؤال مربوط به عامل خانواده، در هشت سؤال وضعيت مطلوب، در پنج سؤال نسبتاً مطلوب و در پنج سؤال نامطلوب است. نتايج پذيرفتني است، اما براي بهبود سؤال‌هاي نامطلوب بايد تدابيري انديشيد. بهره‌گيري از اجبار از طرف والدين و مدرسه براي رعايت حجاب، كم‌توجهي به نمازجمعه در خانواده، كم‌توجهي به محاسبة اعمال و كم‌توجهي به اصل معاد در گفت‌وگوهاي خانوادگي، موارد ضعف خانواده‌ها در تربيت ديني‌اند.


همان‌طور كه در جدول (2) مشخص است از چهارده سؤال عامل مدرسه، در دو سؤال وضعيت مطلوب، در شش سؤال نسبتاً مطلوب و در شش سؤال نامطلوب است. به‌طور مشخص براساس نظر دانش‌آموزان، معلمان و عوامل مدرسه به مسئلة شركت در نماز جماعت مدرسه اهميتي نمي‌دهند؛ نه‌تنها خود در نماز جماعت شركت نمي‌كنند، بلكه گاهي برنامه‌هاي آنان سبب شركت نكردن دانش‌آموزان در نماز جماعت نيز مي‌شود (سؤالات 39، 40 و 41).


از‌سويي، رفتار آنان باعث مي‌شود كه دانش‌آموزان به‌جاي راست‌گويي مسير دروغ‌گويي را پيش گيرند (سؤال 79). مواردي از اين دست نشان‌دهندة آن است كه وضعيت عامل مدرسه چندان رضايت‌بخش نيست و نتوانسته آن‌گونه كه بايد الگوي عملي خوبي براي دختران جوان ما باشد.


همان‌طور كه در جدول (3) مشخص است از نوزده سؤال مربوط به عامل آشنايان و دوستان، در هفت سؤال وضعيت مطلوب، در هفت سؤال نسبتاً مطلوب و در پنج سؤال نامطلوب است. گرچه نتايج پذيرفتني است، متأسفانه مواردي مانند بدگويي و غيبت ديگران در جمع‌هاي خودماني يكي از نقاط ضعف بسيار شايع است كه بايد راه‌هاي درماني براي آن انديشيده شود.


همان‌طور كه در جدول (4) مشخص است از 22 سؤال مربوط به عامل رسانه، در شش سؤال وضعيت مطلوب، در سيزده سؤال نسبتاً مطلوب و در سه سؤال نامطلوب است. به‌طور كلي، نقش رسانه‌ها نسبتاً مطلوب ارزيابي مي‌شود؛ يعني رسانه‌ها توانسته‌اند نقش خود را درحد متوسط سودمند و مؤثر ايفا كنند. رسانه‌هاي ملي بخصوص بر نقش خود در تربيت ديني و تقويت ارزش‌ها واقف‌اند. رسانه‌ها علاوه بر اينكه ابزاري براي سرگرمي و تفريح مردم‌اند، ابزاري براي آموزش‌و‌پرورش، فكر و انديشه، تحول و تكامل جامعه بوده و از اين حيث نقشي مهم در تعليم‌و‌تربيت مردم بخصوص نسل جوان دارند.


همان‌طور كه در جدول (5) مشخص است از 27 سؤال مربوط به رفتار ديني، در هجده سؤال وضعيت مطلوب، در هشت سؤال نسبتاً مطلوب و در يك سؤال نامطلوب مي‌باشد (متغير وابسته).


به‌طور‌كلي، مي‌توان وضعيت انجام دادن رفتار ديني و اخلاقي دانش‌آموزان را مطلوب ارزيابي كرد؛ يعني در‌حد بسيار بالايي دانش‌آموزان دختر فرايض و رفتار ديني‌شان را انجام مي‌دهند.







درمجموع مي‌توان گفت كه وضعيت عامل‌هاي خانواده، رسانه‌ها به‌مثابة متغيرهاي پيش‌بين(مستقل) و رفتار ديني به‌منزلة متغير وابسته مطلوب است. همچنين، وضعيت عامل‌هاي مدرسه و آشنايان و دوستان نسبتاً مطلوب است.



يافته‌هاي مربوط به فرضيه‌ها و سؤالات پژوهشي


نتايج اين تحقيق نشان داد كه همة عوامل خانواده، مدرسه، دوستان، آشنايان و رسانه‌ها بر گرايش دانش‌آموزان به انجام فرايض ديني نقشي مؤثر دارند. ميانگين انجام فرايض ديني دانش‌آموزان (65/84) بسيار بيش از سطح متوسط (54) بود كه نشان مي‌دهد دانش‌آموزان در‌حد بالايي فرايض ديني‌شان را انجام مي‌دهند.


فرض پژوهشي نخست: عامل خانواده در گرايش دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني نقش دارد.



نتايج آزمون «T» نشان مي‌دهد كه ميانگين عامل خانواده 92/ 46 است كه از سطح متوسط 36 بيشتر است؛ از‌اين‌رو، مي‌توان گفت عامل خانواده در گرايش دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني اثر مثبت و معناداري دارد. بنابراين، خانواده مي‌تواند نقش مهم و زيربنايي در گرايش دانش‌آموزان به انجام فرايض ديني داشته باشد و اين گرايش به انجام فرايض ديني را تقويت يا تضعيف كند؛ بنابراين، فرض پژوهشي نخست (0001/ 0>p) تأييد مي‌شود.


فرض پژوهشي دوم: عامل مدرسه در گرايش دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني نقش دارد.



 


نتايج آزمون «T» نشان مي‌دهد كه ميانگين عامل مدرسه 44/ 32 است كه از سطح متوسط 28 بيشتر است؛ از‌اين‌رو، مي‌توان گفت عامل مدرسه در گرايش دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني تأثير مثبت و معناداري دارد. بنابراين مدرسه و عوامل مدرسه‌اي و بخصوص معلمان و مديران مي‌توانند در تقويت يا تضعيف اين گرايش نقش كليدي ايفا كنند. از‌آنجا‌كه دانش‌آموزان زمان فراواني از دوران زندگي خود را در مدرسه مي‌گذرانند، اهميت اين عامل پس از عامل خانواده مي‌تواند بسيار مهم باشد. پس فرض پژوهشي دوم (0001/ 0 > P) تأييد مي‌شود.


فرض پژوهشي سوم: عامل دوستان و آشنايان در گرايش دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني نقش دارد.



 


نتايج آزمون «T» نشان داد كه ميانگين عامل آشنايان و دوستان 66/ 48 است كه از سطح متوسط 38 بيشتر است؛ از‌اين‌رو، مي‌توان گفت عامل آشنايان و دوستان در گرايش دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني تأثير مثبت و معناداري دارد. چون در نوجواني و جواني افراد انگيزة پذيرش از طرف دوستان را دارند، به رفتار يا عملي دست مي‌زنند كه گروه دوستان آن را تأييد كنند و اين احساس پذيرش يا طردشدگي كه بر ميزان عزت نفس افراد مؤثر است، باعث مي‌شود گروه دوستان نقش اثر‌گذاري بر گرايش دانش‌آموزان دبيرستاني داشته باشد. پس فرض پژوهشي سوم (0001/ 0  >P) تأييد مي‌شود.


فرض پژوهشي چهارم: عامل رسانه در گرايش دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني نقش دارد.



نتايج آزمون «T» نشان داد كه ميانگين عامل رسانه 92/ 57 است كه از سطح متوسط 44 بيشتر است؛ از‌اين‌رو، مي‌توان گفت عامل رسانه بر گرايش دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني تأثير مثبت و معناداري دارد؛ زيرا دانش‌آموزان زمان فراواني را براي استفاده از رسانه‌ها (تلويزيون، اينترنت، ماهواره و موبايل و...) صرف مي‌كنند. اين عامل در گرايش آنان به انجام فرايض ديني نقش دارد. پس فرض پژوهشي چهارم

(0001/ 0> P ) تأييد مي‌شود.


فرض پژوهشي پنجم: تا چه‌ميزان دانش‌آموزان دختر بر انجام فرايض ديني (رفتار ديني) پايبندند؟



نتايج آزمون «T» نشان داد كه ميانگين انجام فرايض ديني و رفتار ديني65/ 84 است كه از سطح متوسط 54 بيشتر است. بنابراين فرض پژوهشي پنجم (0001/ 0  P) تأييد مي‌شود؛ يعني دانش‌آموزان دختر درحد بالايي به انجام رفتار ديني پايبندند.


سؤال پژوهشي ششم: هريك از عوامل خانواده، مدرسه، دوستان و آشنايان و رسانه‌ها تا چه‌ميزان مي‌توانند رفتار ديني را پيش‌بيني كنند؟


براي بررسي سؤال پژوهشي ششم، چهار عامل خانواده، مدرسه، دوستان و آشنايان، و رسانه‌ها در جايگاه متغيرهاي مستقل (پيش‌بين) و متغير رفتار ديني در مقام متغير وابسته (ملاك) كانون توجه قرار گرفت. براي آزمون اين فرض از روش «رگرسيون چندگانه» گام به گام استفاده شد. نتايج «رگرسيون چندگانه» نشان داد دو متغير مستقل رسانه و خانواده مي‌توانند رفتار ديني را پيش‌بيني كنند، اما دو متغير مدرسه و دوستان و آشنايان در مدل رگرسيوني معنادار نشده‌اند. مقدار هم‌بستگي دو متغير مستقل (رسانه و خانواده) با متغير وابسته رفتار ديني 562/ 0 است. بنابراين، اين دو متغير مي‌توانند 6/ 31 درصد واريانس رفتار ديني را تبيين كنند (جدول 16). نتايج مدل تحليل «رگرسيون» نشان داد كه «رگرسيون» از نظر آماري معنادار است. ضريب استاندارد عامل رسانه 342/ 0 و عامل خانواده 296/ 0 است.



 


سؤال پژوهشي هفتم: چگونه مي‌توان با رعايت ملاحظات محتوايي و روان‌سنجي، شمار سؤالات پرسشنامه را كاهش داد؟


از‌آنجا‌كه محققان علوم رفتاري هميشه درصدد افزايش پايايي و درعين‌حال كاهش سؤالات پرسشنامه‌ها هستند، محققان در پژوهش حاضر نيز در پي تلاش براي كم كردن شمار سؤالات پرسشنامه و پرداختن به تمهيداتي براي بالا بردن و كاربردپذير‌تر كردن نتايج پرسشنامه، تعداد صد سؤال پرسشنامه را به شصت سؤال تقليل دادند. همان‌طور كه در جدول نوزده مشخص است، پايايي عامل خانواده در پرسشنامة صد سؤالي 57درصد و در پرسشنامة شصت سؤالي 568/ 0 است. شمار پرسش‌هاي‌ اين عامل از هجده به يازده سؤال تقليل يافت. پايايي عامل مدرسه در پرسشنامه صدسؤالي492/ 0 و در پرسشنامه شصت سؤالي 549/ 0 است. شمار پرسش‌هاي اين عامل از چهارده به هشت پرسش تقليل يافت. پايايي عامل آشنايان و دوستان در پرسشنامه صدسؤالي 505/ 0 و در پرسشنامة شصت سؤالي 659/ 0 است. شمار پرسش‌هاي اين عامل از نوزده به يازده سؤال تقليل يافت. پايايي عامل رسانه‌ها در پرسشنامة صدسؤالي 672/ 0 و در پرسشنامة شصت سؤالي 695/ 0 مي‌باشد. شمار پرسش‌هاي ‌اين عامل از 22 به ده سؤال تقليل يافت. پايايي عامل رفتار ديني (انجام فرايض ديني) در پرسشنامة صدسؤالي 805/0 و در پرسشنامة شصت سؤالي 842/ 0 است. شمار پرسش‌هاي اين عامل از 27 به بيست سؤال تقليل يافت. پايايي كل پرسشنامه صدسؤالي 859/ 0 بود كه به 886/ 0 در پرسشنامة شصت سؤالي افزايش يافت. با استناد به نظر بورگ، گال و گال، آزمون‌هايي كه پايايي آنان 8/ 0 يا بيشتر است به اندازة كافي براي اهداف بيشتر تحقيقات پايا هستند، مي‌توان نتيجه گرفت كه هر دو فرم صدسؤالي و شصت سؤالي براي انجام تحقيقات آتي از اعتمادپذيري بالايي برخوردارند.




بحث و نتيجه‌گيري


فرض پژوهشي اول مبني بر نقش مؤثر خانواده در گرايش دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني تأييد گرديد كه با يافته‌هاي براتي(1375)، امراللهي(1379) و آقايي ميبدي(1386) همسوست.


فرض پژوهشي دوم مبني بر نقش مؤثر مدرسه در گرايش دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني تأييد گرديد كه با يافته‌هاي براتي(1375)، سعيدي(1380)، آقايي ميبدي(1386)، كويوبك (1984)، پارك (2001)، جي نس(2003)، مارگاريتا موني(2010) و كلر (2001) و چارز لاين (2005) همسوست.


فرض پژوهشي سوم مبني بر نقش مؤثر دوستان و آشنايان در گرايش دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني تأييد شد كه با يافته‌هاي براتي(1375) و آقايي ميبدي(1386) همسو و همخوان است.


فرض پژوهشي چهارم مبني بر نقش مؤثر رسانه‌ها در گرايش دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني تأييد گرديد كه با يافته‌هاي براتي(1375)، آقايي ميبدي(1386) و باقري رناني و لائي(1388) همخواني دارد.


سؤال پژوهشي پنجم مبني بر اينكه تا چه‌ميزان دانش‌آموزان دختر به انجام فرايض ديني (رفتار ديني) پايبند هستند؟ نيز نشان داد كه ميانگين انجام فرايض ديني ‌دانش‌آموزان دختر بسيار بيش از سطح متوسط است (65/ 84)، يعني دانش‌آموزان دختر به ميزان فراواني فرايض ديني(رفتار ديني‌شان) را انجام مي‌دهند.


نتايج تحليل «رگرسيون چندگانه» براي سؤال پژوهشي ششم مبني بر اينكه هريك از عوامل خانواده، مدرسه، دوستان و آشنايان و رسانه‌ها تا چه‌ميزان مي‌توانند رفتار ديني را پيش‌بيني كنند؟ نشان داد كه دو متغير مستقل رسانه و خانواده مي‌توانند رفتار ديني را پيش‌بيني كنند. مقدار هم‌بستگي چندگانه دو متغير مستقل (رسانه و خانواده) با متغير وابسته رفتار ديني 562/0 مي‌باشد؛ از‌اين‌رو، اين دو متغير مي‌توانند 6/31 درصد واريانس رفتار ديني را تبيين كنند.


گفتني است، تحقيقات فراواني نيز صورت گرفته است كه تأثير مذهب و انجام فرايض ديني را بر جنبه‌هاي مختلف زندگي خانوادگي، تحصيلي و اجتماعي و رواني انسان‌ها مثبت ارزيابي كرده‌ و همگي نشان داده‌اند كه ميان متغيرهاي «مذهب، عبادت و انجام فرايض ديني» و «خانواده، مدرسه، دوستان و آشنايان و رسانه‌ها» رابطه‌اي دوسويه برقرار است. اين يافتة محققان با يافته‌هاي ماركيدز (1983)، كويوبك (1984)، پولوما و پنولتون (1991)، كوهرنيك (1995)، لوين و تايلور (1997)، استوارد و جو (1998)، پارك (2001)، كلر (2001)، چارز لاين (2005) و مارگاريتا موني(2010) همخواني دارد.






منابع


آقايي ميبدي، فهيمه (1386)، بررسي عوامل مؤثر در رشد و تثبيت باورهاي ديني دانش آموزان سال سوم دوره متوسطه شهرستان اردكان، يزد، سازمان مديريت و پژوهش استان يزد.


امراللهي، فاطمه (1379)، نقش والدين در تربيت مذهبي فرزندان، پايان‌نامه كارشناسي ارشد، روانشناسي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات، تهران.


باقري رناني، نيلوفر و قنبر لائي، «بررسي نقش تلويزيون در ايجاد و تقويت گرايش‌هاي ديني دانشجويان» (بهار 1388)، مديريت در دانشگاه اسلامي، ش 41، ص 65ـ81.


براتي، حميد (1375)، عوامل مؤثر بر تربيت ديني فرزندان، پايان‌نامه كارشناسي ارشد، علوم تربيتي، تهران، دانشگاه تهران.


بشليده، كيومرث، و ديگران، «بررسي عوامل مؤثر درون مدرسه‌اي جذب دانش‌آموزان مقطع متوسطه استان خوزستان به نماز» (پاييز و زمستان 1382)، علوم تربيتي و روانشناسي، ش 3و4، ص 63ـ90.


سعيدي، محسن (1380)، بررسي نقش مدرسه در تربيت مذهبي دانش آموزان دوره راهنمايي، پايان‌نامة كارشناسي ارشد، علوم تربيتي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات، تهران، .


سواري، كريم، و ديگران، «بررسي ديدگاه‌هاي فلسفي- عقيدتي دانش آموزان پسر پايه سوم مقطع متوسطه شهر اهواز در مورد نماز» (بهار و تابستان 1380)، علوم تربيتي و روانشناسي، ش 2و1، ص 1ـ10.


گال، مرديت، و ديگران (1389)، روش‌هاي تحقيق كمّي و كيفي در علوم تربيتي و روانشناسي، ترجمه احمدرضا نصر و ديگران، تهران، سمت و دانشگاه شهيد بهشتي.


ماير، فردريك (1374)، تاريخ انديشه‌هاي تربيتي، ترجمه علي‌اصغر فياض، تهران، سمت.


مشايخي‌راد، شهاب‌الدين، «دين و تربيت» (تابستان 1378)، حوزه و دانشگاه، سال پنجم، ش 19، ص 77ـ91.


موسسه فرهنگي قدر ولايت (1387)، سي سفارش و توصيه اساسي در خودسازي و حفظ نظام اسلامي از حضرت امام خميني(ره)، تهران، موسسه فرهنگي قدر ولايت.


نازكتبار، حسين، و ديگران، «نقش دين‌داري در ممانعت از بزهكاري در جوانان شهر تهران»، (پاييز 1385) رفاه اجتماعي، سال پنجم، ش 22، ص 233ـ257.


Jeynes, H, (2003), “The Effect of Religious Commitment on the Academic Achievement of urban and other Children”, Education and Urban Society, N. 36, p. 44- 62.


Line, L, (2005), The relationship between personal religiosity and academic performance among LDS college students at Brigham Young University, Purdue University, MA Dissertation .


Park, Hae-Seong, (2001), Religiousness as a Predictor of Academic Performance among High-school Students, Journal of Research on Christian Education, N.2, p. 361-378.


Mooney, M, ( 2010) , “Religion, college grades, and satisfaction among students at elite colleges and universities”, Sociology of Religion, N. 71, P. 197-215.


Schubmehl, J, Cubbellotti, S, Van­ornum, W, (2009) , “The impact of spirituality and campus ministry on academic accomplishment”, Adolescence, N. 44, p. 174,499- 502.


Steward, R, Joe, H, (1998), Does spirituality influence academic achievement and psychological adjustment of African-American urban adolescence,Michigan state university, MA thesis.