بـازخوانی انتقادی نظریـه های اجتماعی دین روشن می سازد که جهت گیری های دین پژوهانة جامعه شناسان پیامدهایی در ساحت های معرفتی و اجتماعی ـ فرهنگی به بار آورده که در خوشبینانه ترین حالت موجب نگرانی خود آنان شده و ایشان را به واکنش های انتقادی واداشته است. هرچه باشد، این پیامدها کفایت نظری رهیافت های جامعه شناختی در باب دین را زیر سؤال می برد و انگشت اتهام را به سمت مبانی دخیل در آن نظریه ها هدایت می کند. در چنین وضعیتی سزاوار است پرسیده شود: اگر جامعه شناسان بـر مبـانی دیگری مُلتـزم می بـودند بـاز هم نظریه های اجتماعی دین، سمت و سوی کنونی اش را حفظ می کرد؟
238 صفحه / وزیری