نظریه تکامل که توسط چارلز داروین در قرن نوزدهم ارائه شد و متعاقباً تحولاتی یافت تأثیرات شگرفی بر تفسیر حقیقت انسان و زمینه های فلسفی، اجتماعی و فرهنگی مرتبط با آن داشته است. این نظریه، به تعبیر برخی زیست شناسان تکاملی، یک جهان بینی تمام عیار است. تلقی پیشین از انسان و حقیقت وی، به شکلی تمام عیار با دیدگاه تکاملی متفاوت بود. با توجه به تعریف جدید و نگرش متفاوت به انسان، شیوه اندیشیدن در مورد چنین موجودی تغییر یافت. این مسئله تا آنجا پیش رفت که به نوعی اکثر علوم انسانی را فراگرفت و متحول کرد. این تأثیرات به صورت فزاینده ای در مبانی علوم انسانی و به ویژه در مبانی انسان شناختی علوم انسانی خود را نمایان کرده اند. این کتاب به توصیف نظریه تکامل، بیان وبررسی شواهد آن و تبیین و بررسی تأثیر این نظریه بر مبانی انسان شناختی علوم انسانی در شش حوزه میپردازد؛ ۱. خلقت انسان؛ ۲. حقیقت انسان؛ ۳. جایگاه انسان در نظام هستی؛ ۴. سرشت مشترک ۵. اراده و اختیار انسان؛ ۶. کمال نهایی انسان.