انسان موجودی اجتماعی است. برای سامان دهی زندگی اجتماعی و حل اختلاف ها، ارزش ها و بایسته هایی لازم است تا بتواند تأمین مصالح اجتماعی را ضمانت کند، به گونه ای که بتوان از تخلف، پیشگیری و با متخلفان برخورد کرد. این دسته ارزش ها و بایسته ها که «قانون» نام دارد، در دانش «حقوق» بررسی می شوند، اما تحلیل عقلی آنها و بررسی منشأ و هدف بایدها و نبایدهای حقوقی و چگونگی شکل گیری آنها نیازمند «فلسفه حقوق» است.
لازمه زندگی اجتماعی قانونمند، وجود نهادی است که اولاً قوانین مورد نیاز جامعه را وضع کند، سپس آن قوانین را اجرا نماید و با نظارت بر حسن اجرای قوانین، با متخلفان نیز برخورد کند. حکومت همان نهادی است که این سه وظیفه را بر عهده دارد. «سیاست»، آیین کشورداری و اداره کلان جامعه به وسیله حکومت است. روش اداره جامعه در «دانش سیاست» بررسی می شود، اما خود این دانش، مبتنی بر توضیح برخی مفاهیم پایه ای و پذیرفتن پیش فرض هایی است که نیازمند بررسی عقلانی و فلسفی است. «فلسفه سیاست» دانشی است که مفاهیم بنیادین سیاسی مانند «حکومت» را واکاوی می کند و با شیوه عقلی، مسائل اساسی مربوط به آن را بررسی می کند.