در این کتاب، دو محور، جداگانه بررسی می شود:

1. مبانی یا اصول معرفت شناختی در اندیشة اسلامی که زیربنای نظریه ها و راه حل ها در دانش های گوناگون، به ویژه علوم انسانی اند؛

2. چگونگی به کارگیری آن مبانی یا اصول در علوم انسانی.

برای دستیابی به هدف دوم چند شیوه وجود دارد:

1ـ2. بررسی مهم ترین مسائل فلسفة علوم انسانی و تبیین چگونگی ارتباط آن مبانی یا اصول با آنها؛

2ـ2. نگاهی گذرا به مسائل هریک از علوم انسانی و بررسی نظریه های مطرح شده و کشف مبانی معرفت شناختی و ارزیابی آنها و سپس تبیین چگونگی ارتباط مبانی یا اصول معرفت شناختی علوم انسانی با آن نظریه ها؛

3ـ2. رهبرد دوم با پژوهشی مکتب محور و نه نظریه محور؛ مانند اینکه دربارة پیامد بطلان سوبژکتیویسم، نسبیت گرایی و مانند آنها در مکتب های مطرح در فلسفة دین یا کلام جدید، جامعه شناسی دین، جامعه شناسی، روان شناسی رشد و...، نحوة ارتباط آن اصول با این مکتب ها و دیدگاه ها تحقیق می شود.

در این نوشتار، تنها مهم ترین مبانی یا اصول معرفت شناختی را در اندیشة اسلامی بیان شده، و سپس در دفتری دیگر، چگونگی کاربست آن مبانی یا اصول را در علوم انسانی با اولین شیوه یا رهبرد پی گرفته می شود.